پارت ۷

پارت ۷
ا.ت ویو

دستمو گرفت و با خودش برد

-ا.ت دیگه نبینم با اون پسرا یه جا بشینی
+.........
-ا.ت.... ا.تت... ا.تتتتت
+ب.. بله
-حالت خوبه؟
+آ...آره
-بیا بریم سر کلاس
+باشه

ا.ت ویو

توی کل کلاس حواسم حواسم به اون موضوع بود

(بعد از مدرسه)

-ا.ت میای قبل از اینکه بری خونه باهم بریم کافه
+ببخشید اما نمیتونم بیام
-باشه... پس مراقب خودت باش خداحافظ
+خداحافظ

ا.ت ویو

داشتم قدم میزدم به سمت خونه که یک دفعه یه دستمال جلوی صورتم قرار گرفت و بیهوش شدم

(بعد از بهوش اومدن ا.ت)

تو یه جای خالی بودم دست و پام رو به صندلی بسته بودن یه دفعه یه پسر جلوم ظاهر شد خیلی قیافش آشنا بود اون همون پسره بود که تهیونگ بخاطر من باهاش درگیر شد

علامت پسره×

×بالاخره بیدار شدی
+با من چیکار داری عوضی
×عا عا این جوری نشد تا تهیونگ جونت نیاد ولت نمیکنم

تهیونگ ویو

داشتم راه میرفتم گوشیم زنگ خورد ا.ت بود

(مکالمه تلفنی بین تهیونگ و اون پسره)

-الو
×سلام تهیونگ جون
-ت..تو اونجا چیکار داری
×ات رو پیش خودم نگه داشتم تا امشب وقت داری با ۱۰۰ میلیون وون بیای پیشم اگه نیای با این تیغی که دستمه گردن ا.ت رو میزنم
-عوضی اگه دستت به ا.ت بخوره زنده نمیزارم
×خودت میدونم

(قطع کرد)

-الو الوو
عوضی

+منو ول کن
×تا دوست پسرت نیاد بازت نمیکنم

(شب شد)

×مثه اینکه دوست پسرت قرار نیست بیاد باید کارو تموم کنم
+نه نههههه لطف اینکار نکن مطمعنم که میاد

زمانی که داشت تیغ رو به گردنم نزدیک میکرد......


خب این پارت هم گذاشتم منتظر پارت بعدی باشید 🙃

بایییی

لایک
کامنت
پلیییزز❤😁