سیاه چاله.
پارت نمیدونم چند😐😂💔:
#هدیه
بچها همه خواب بودن من و ملینا کنار هم خوابیده بودیم ملینا داشت زیر پتو اهنگ مینوشت پتوی روی سرش رو کنار زدم
من:یااااا(خیلی یواش)
ملینا:بنال
من:گشنمه
ملینا:چیکارت کنم
من:نمیدونم کمک
ملینا پا شد و رفت ببینه چی هست برای خوردن بعد پنج دقیقه نا امید برگشت
ملینا:هیچی نیست
من:من گشنمه الان یسنا رو صدا میزنم
ملینا:نه برو خودت تو اشبزخونه ببین چی هست کوفت کنی
من:باش برم ژاکتم رو بپوشم
بدون اینکه چیزی بگم رفتم ژاکتم رو پوشیدم و رفتم بیرون تند تند قدم برمیداشتم که یهو به یکی برخوردم از ترس سرجام خشک شدم شونه هاش پهن بود و سفت وای پسره خواستم برم عقب که یهو پشت کمرم رو گرفت منم به سک سکه افتادم از ترس نمیتونستم حرف بزنم
من:م..م..می شه و و ولم ک ک کنی
..:نه
من:و..ولم ک..کن
دیدم صداش خیلی اشنا بنظر میرسه یسنا گفته بود که بی تی اس امشب خابگاه میخوابن پس این باید جین باشه درسته جینه
من:ولم کن
جین:دوس ندارم
من:میخوای عقیم شی؟
جین:نه نه نرسیدم 😂😂
من:جدی میگم ولم کن
جین:نه نمیشه وایسا یکم دیگه
من:جیغ میکشم
جین:نمیتونی
من:میبینم
جین:ساکت باشی به نفعته الان تو خطری من اومدم تورو نجات بدم بقه اعضا هم رفتن بقیه رو نجات بدن
من:مگه چیشده؟
جین:یکم دیگه میفهمی
من:باش
#نیم_ساعت_بعد
دقیقا نیم ساعت بود که ایستاده بودیم الان دیگه تو بغلم هم نیستیم ولی دستام رو گرفته نمیدونم چرا احساس ارامش میکنم وقتی دستم رو گرفته احساس میکم دارم تو بهترین جای دنیا سیر میکنم
جین:میشه بپرسم چرا خاننده شدی؟
من:چون ارزوم بود
جین:ارزو یع قشنگیه
من:اره و الان داره به حقیقت میپیونده
جین:اره ولی باید بیشتر تلاش کنید
من:توی چی؟
جین:دنس!فق دنس چنتا تون به درد میخوره
من:اوکی مرسی که بهمون گفتی ولی ما داریم از بچه گی گروهی تمرین میکنیم و تا الان کسی نتونسته ازش ایراد بگیره
جین:واو شما ها از بچه گی باهم بودید
من:اره باهم بودیم
داشتم با جین حرف میزدم که یهو......
#پست_جدید #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #خاصترین
#هدیه
بچها همه خواب بودن من و ملینا کنار هم خوابیده بودیم ملینا داشت زیر پتو اهنگ مینوشت پتوی روی سرش رو کنار زدم
من:یااااا(خیلی یواش)
ملینا:بنال
من:گشنمه
ملینا:چیکارت کنم
من:نمیدونم کمک
ملینا پا شد و رفت ببینه چی هست برای خوردن بعد پنج دقیقه نا امید برگشت
ملینا:هیچی نیست
من:من گشنمه الان یسنا رو صدا میزنم
ملینا:نه برو خودت تو اشبزخونه ببین چی هست کوفت کنی
من:باش برم ژاکتم رو بپوشم
بدون اینکه چیزی بگم رفتم ژاکتم رو پوشیدم و رفتم بیرون تند تند قدم برمیداشتم که یهو به یکی برخوردم از ترس سرجام خشک شدم شونه هاش پهن بود و سفت وای پسره خواستم برم عقب که یهو پشت کمرم رو گرفت منم به سک سکه افتادم از ترس نمیتونستم حرف بزنم
من:م..م..می شه و و ولم ک ک کنی
..:نه
من:و..ولم ک..کن
دیدم صداش خیلی اشنا بنظر میرسه یسنا گفته بود که بی تی اس امشب خابگاه میخوابن پس این باید جین باشه درسته جینه
من:ولم کن
جین:دوس ندارم
من:میخوای عقیم شی؟
جین:نه نه نرسیدم 😂😂
من:جدی میگم ولم کن
جین:نه نمیشه وایسا یکم دیگه
من:جیغ میکشم
جین:نمیتونی
من:میبینم
جین:ساکت باشی به نفعته الان تو خطری من اومدم تورو نجات بدم بقه اعضا هم رفتن بقیه رو نجات بدن
من:مگه چیشده؟
جین:یکم دیگه میفهمی
من:باش
#نیم_ساعت_بعد
دقیقا نیم ساعت بود که ایستاده بودیم الان دیگه تو بغلم هم نیستیم ولی دستام رو گرفته نمیدونم چرا احساس ارامش میکنم وقتی دستم رو گرفته احساس میکم دارم تو بهترین جای دنیا سیر میکنم
جین:میشه بپرسم چرا خاننده شدی؟
من:چون ارزوم بود
جین:ارزو یع قشنگیه
من:اره و الان داره به حقیقت میپیونده
جین:اره ولی باید بیشتر تلاش کنید
من:توی چی؟
جین:دنس!فق دنس چنتا تون به درد میخوره
من:اوکی مرسی که بهمون گفتی ولی ما داریم از بچه گی گروهی تمرین میکنیم و تا الان کسی نتونسته ازش ایراد بگیره
جین:واو شما ها از بچه گی باهم بودید
من:اره باهم بودیم
داشتم با جین حرف میزدم که یهو......
#پست_جدید #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #خاصترین
۲۷.۰k
۱۲ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.