پارت۵۷

وقتی بیدار شدم دیدم رها سرش رو سینه منه و دستش روی گردنم عجیب خوابیده بود ولی باید یه خواب درست حسابی میکرد از لبش آروم بوسیدمو اومدم بیرون آماده شدمو رفتم سمت شرکت تو شرکت بودم که صدای زنگ گوشيم اومد
-جانم کیوان
-داداش کجایی
-شرکت چی شده
-مالک نیست
-چیی یعنی چی نیستت کیوان
-نمیدونم فرار کرده
-ولش کن
-یعنی چی کورش اون صد درصد انتقام میگیره ولی این دفعه سر تو خالی نمیکنه سر عزیز ترین کست خالی میکنه و اون فقط رها رو میشناسه
-دستش به رها نمیخوره رها رو قراره بفرستم ایران بیا شرکت کارت دارم
-الان جلو ورودی شرکتتم یه ۳ دیقه دیگه میرسم
-اوکی
قط کردم و شروع کردم راه رفتن تو اتاقم  اره صد درصد سر رها یه بلایی میاره
در باز شدو کیوان اومد تو
-صبر ندادم بشین برام تعریف کن قضیه رها رو
-وقتی ایران بودم پلیسا منو گرفتن وقت دادگاهم که شد دیدمش  به شهرام (وکیلم) گفتم که برام پروندشو بیاره بفهمم کیه وقتی آورد متوجه شدم که وکیله تمام کاراشو زیر نظر گرفتن و به خبر میدادن تا وقتی که من فرار کردم از زندان  و رفتم خونش و ......... اره و من الان عاشقشم
-چه اتفاقاتی الان میخوای چیکار کنی؟
-به خواستش برسونمش
-یعنی چی
-میفرستمش ایران
-چییی؟؟؟؟
-تو اینهمه تلاش کردی صبر کردی که به دستش بیاری حالا میخوای راحت از دستش بدی؟
-اره خیلی راحت تر از اونچیزی که فک میکنی
-خودت میدونی کورش
-پاسپورتش دستمه برو یه بلیط بگیر بره ایران
هرکی فالو کنه پارت جاییزه میدم