وقتی بدون اجازش رفتی بار و

وقتی بدون اجازش رفتی بار و..‌‌‌..‌‌...‌‌‌...


که یهو صدای بوق ماشین اومد از پنجره نگاه کردم
#بیا دیگههههه
الان میام
دویدم اومدم پاین
#او خوشگل کردی
تو هم همینطور
بیا سوار شو
سوار شوم و....
()(کای پسره دوست ات ÷ )
(چانگ پسره دوست ات *)
(لیا دختره دوست ات =)
و# دیگه تو ماشین بودن
سلام بچه ها ....
=سلام.....
*سلام
÷سلام
=جونگکوک گذاشت بیای؟
بهش نگفتم....
#خودت گور خودتو کندی
÷بیخیال بابا .....نمیفهمه
امید وارم نفهمه.....
حرکت کردیم و بعد از نیم ساعت رسیدیم
قبل از اینکه با جونگکوک باشم زیاد میومدم اینجا اما جونگکوک خوشش نمیاد من با اکیپم باشم و بیام بار ......هعی....‌‌
رفتیم داخل نشستیم و گارسون نوشیدنی ها رو اورد و نفری یکی برداشتیم چند دقیقه بعد یهو..............


عکس لباس ات میزارم

برای پارت بعد ₃فالور
همین...............
چطور بود?



(ࡐ‌ܧࡅ߳ܨ ܝ‌ܦ̇ࡅ߳ܨ ܢ̣ߊ‌ܝ‌ ࡐ‌........... )
دیدگاه ها (۳۳)

وܦ̈ࡅ߳ܨ ܩܥܼܢ̣وܝ‌ی‌.......‌....من و جونگکوک رفته بودیم حموم او...

ازت متنفرمپارت 𝟙𝟟اون دختر قلدر مدرسه بود که همش خودشو میچسبو...

وقتی بدون اجازش رفتی بار و......... چند روز بود جونگکوک نیوم...

فیک

عشق چیز خوبیه پارت ۶صبح از خواب بلند شدم لباسمو عوض کردم و ا...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۰ویو کوکوقتی دیدم ات نیست به بادریگاردا ...

پارت ۳۶ فیک دور اما آشنا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط