پارت ۱۳

پارت ۱۳
در همون لحظه در اتاق باز میشه و جونگکوک وارد اتاق میشه
لیا .هههههع تو اینجا چیکار میکنی
کوک. اگه به فهمم کسی به ات بگه که من مافیام زنده زنده اتیشتون میزنم فهمیدید
لیا. ب..ب..بله
کوک‌. خوبه
کوک رفت بیرون تو اتاق ات
کوک در رو باز کرد و رفت تو اتاق
ات. یه در بزن
کوک. دوست ندارم
ات. دست تو که نیست هروقت رفتی خونه خودت بعد اینطور ‌بیا تو اتاق
کوک. همیت الانم اراده کنم خونه خودم میشه
ات. فعلا که نشده
کوک. ببند
ات. ولش چیکار داری
کوک. هیچی پدربزرگت گفت که تو باید بیای خونه من زندگی کنی وسایلت رو جمع کن فردا من ساعت ۱۰صبح میام سراغت
ات. برا چی ما که هنوز ازدواج نکردیم
کوک‌ به من دیگه ربط نداره من رفتم دیگه
ات. بری که برنگردی(اروم)
کوک‌. شنیدم
ات.گفتم که بشنوی
کوک.ایششش
کوک رفت بیرون
پرش به فردا
ات ویو
با الارم‌گوشیم چشمام رو باز کردم ساعت ۸بود جای زخمم بهتر شده بود بلند شدم و رفتم یه حمام ۱۰مینی بعد زخمم رو دوباره بستم و لباس پوشیدم و وسایلم رو جمع کردم ساعت ۹نیم که شد رفتم پایین و یکم صبحونه خوردم کسی خونه نبود لیا میا و یونا رفتن بیرون و بقیه هم رفتن کارا شرکت رو انجام بدن صبحونه که خوردم نگ در خونه رو زدن رفتم در رو باز کردم اون اون ......... بود
۶۲۰تایی شدیم
امروز سه پارت گذاشتم
تروخدا حمایت کنید