بچه که بودم خیلی شیطون بودم.
بچه که بودم خیلی شیطون بودم.
بابامم دستِ بزنش خیلی خوب بود!
هروقت یه شیطنتی میکردم کمربندشو باز میکرد و یه دل سیر کتکم میزد!
کتکه رو که میخوردم و تموم میشد،
بغضمو قورت میدادم، نگاش میکردم و
درحالی که تموم سعیمو میکردم اشکام
سرازیر نشن، میگفتم: "هیچم درد نداشت!"
بعدم بدو بدو میرفتم تو اتاقم تا کسی
اشکامو نبینه.
دروغ چرا، رفتنت کم از درد کمربند بابام نبود!
ولی میدونی چیه؟ "هیچم درد نداشت!(؛
بابامم دستِ بزنش خیلی خوب بود!
هروقت یه شیطنتی میکردم کمربندشو باز میکرد و یه دل سیر کتکم میزد!
کتکه رو که میخوردم و تموم میشد،
بغضمو قورت میدادم، نگاش میکردم و
درحالی که تموم سعیمو میکردم اشکام
سرازیر نشن، میگفتم: "هیچم درد نداشت!"
بعدم بدو بدو میرفتم تو اتاقم تا کسی
اشکامو نبینه.
دروغ چرا، رفتنت کم از درد کمربند بابام نبود!
ولی میدونی چیه؟ "هیچم درد نداشت!(؛
۵.۰k
۱۲ آبان ۱۴۰۱