چشمای قشنگ تو
#part58
چشمای قشنگ تو✨
#دیانا
همه ی پلیسا اومدن بیرون
پلیس:خانم رحیمی اینجا که کسی نیست
دیانا:ی.. ع...نی..چ..ی؟
پلیس:ببخشید ما بیشتر از این نمیتونیم اینجا بمونیم لطفا اگه شکایتی دارید بیاین پاسگاه شما اینجا نمونید نشونه ای دیدید حتما اطلاع بدید
دیانا:چ... شم
فیلمو به بقیه نشون دادم
همه داشتن پول جور میکردن منم تو اینترنت دنبال یه قرصی که بتونم بخرمو
برم اون دنیا🙂
کلافه روی تخت نشسته بودم که گوشیم زنگ خورد شماره ی اون دختره بود
دیانا:ا..ل..و؟
شقایق:سلام دیانا جون خوبی؟
دیانا:ارس.. لان خو. به؟
شقایق:مگه قرار نبود به پلیس چیزی نگی هاععععع؟
دیانا:....
شقایق: عکسی که برات فرستادم نگاه کن
دیانا:الو الو؟؟؟
رفتم عکسو باز کردم
عکس ارسلان بود رنگش پریده بود
لباش کبود بود روی زمین افتاده بود
سرم گیج میرفت
زنگ زدم بهش ولی جواب نداد
پیامی برام اومد
شقایق:دیانا خانم کی بیایم سر قبرت؟
دیانا:یک هفته بهم فرصت بده
شقایق:دیگه چی میخوای ارسلانم آزاد کنم؟
دیانا:تروخدا ازت خواهش میکنم
شقایق:فقط 5 روز بعدش یا تو میمیری یا ارسلان!
دیانا:باشه
مهشاد:دیانا بیا شام بخور
دیانا:نمیخوام
مهشاد:دیانا حال ما بهتر از تو نیست
دیانا:خوشی به ما نیومده
مهشاد:میدونم از وقتی که اومدیم ایران یا برای تو اتفاق میوفته یا ارسلان
دیانا:هی میشه بگی محراب بیاد؟
مهشاد:آره قشنگم، محرااااب
محراب:بله؟
مهشاد:دیانا کارت داره
محراب:الان میام
مهشاد:محراب بهش بگو یه چیزی بخوره اینجوری که نمیشه(آروم)
محراب:باشه تو برو(آروم)
محراب:جانم دیانا؟
دیانا:بیا بشین
محراب:چرا دور چشمت سیاهه؟
دیانا:😭😭😭
محراب:چیشده دیانا چرا اینطوری میکنی؟
دیانا:یادته میگفتی عشق سم خالصه؟
محراب:خ.. و. ب؟
دیانا:راست میگفتی!
محراب:منظورت چیه؟
دیانا:من عا.. شق شد.. م
محراب:عاشق کییییی؟؟
دیانا:هیسس
محراب:کی؟
دیانا:ار..س..لان
محراب:داری شوخی میکنی دیگهه
دیانا: شوخیم چیه🥺
محراب:وااای
دیانا:تروخدا به کسی نگی!
محراب:دیانا یه چیزی بگم؟
دیانا:هوم؟
محراب:میدونی من...
دیانا:مهشاد دوست داری
محراب:ا..ز ک..جا می.. د.. ونی؟
دیانا:خیلی تابلویی!
محراب:خودش که نمیدونه
دیانا:نه نگران نباش
(تق تق)
محراب:بله؟
مهشاد:تو رفتی دیانا رو بیاری خودتم موندی؟
محراب:الان میایم پاشو دیانا
دیانا:رفتم تو اتاق مامان اینا
زنعمو حالش خیلی بد بود
یعنی 5 روز دیگه قرار نیس ببینمشون؟
چشمای قشنگ تو✨
#دیانا
همه ی پلیسا اومدن بیرون
پلیس:خانم رحیمی اینجا که کسی نیست
دیانا:ی.. ع...نی..چ..ی؟
پلیس:ببخشید ما بیشتر از این نمیتونیم اینجا بمونیم لطفا اگه شکایتی دارید بیاین پاسگاه شما اینجا نمونید نشونه ای دیدید حتما اطلاع بدید
دیانا:چ... شم
فیلمو به بقیه نشون دادم
همه داشتن پول جور میکردن منم تو اینترنت دنبال یه قرصی که بتونم بخرمو
برم اون دنیا🙂
کلافه روی تخت نشسته بودم که گوشیم زنگ خورد شماره ی اون دختره بود
دیانا:ا..ل..و؟
شقایق:سلام دیانا جون خوبی؟
دیانا:ارس.. لان خو. به؟
شقایق:مگه قرار نبود به پلیس چیزی نگی هاععععع؟
دیانا:....
شقایق: عکسی که برات فرستادم نگاه کن
دیانا:الو الو؟؟؟
رفتم عکسو باز کردم
عکس ارسلان بود رنگش پریده بود
لباش کبود بود روی زمین افتاده بود
سرم گیج میرفت
زنگ زدم بهش ولی جواب نداد
پیامی برام اومد
شقایق:دیانا خانم کی بیایم سر قبرت؟
دیانا:یک هفته بهم فرصت بده
شقایق:دیگه چی میخوای ارسلانم آزاد کنم؟
دیانا:تروخدا ازت خواهش میکنم
شقایق:فقط 5 روز بعدش یا تو میمیری یا ارسلان!
دیانا:باشه
مهشاد:دیانا بیا شام بخور
دیانا:نمیخوام
مهشاد:دیانا حال ما بهتر از تو نیست
دیانا:خوشی به ما نیومده
مهشاد:میدونم از وقتی که اومدیم ایران یا برای تو اتفاق میوفته یا ارسلان
دیانا:هی میشه بگی محراب بیاد؟
مهشاد:آره قشنگم، محرااااب
محراب:بله؟
مهشاد:دیانا کارت داره
محراب:الان میام
مهشاد:محراب بهش بگو یه چیزی بخوره اینجوری که نمیشه(آروم)
محراب:باشه تو برو(آروم)
محراب:جانم دیانا؟
دیانا:بیا بشین
محراب:چرا دور چشمت سیاهه؟
دیانا:😭😭😭
محراب:چیشده دیانا چرا اینطوری میکنی؟
دیانا:یادته میگفتی عشق سم خالصه؟
محراب:خ.. و. ب؟
دیانا:راست میگفتی!
محراب:منظورت چیه؟
دیانا:من عا.. شق شد.. م
محراب:عاشق کییییی؟؟
دیانا:هیسس
محراب:کی؟
دیانا:ار..س..لان
محراب:داری شوخی میکنی دیگهه
دیانا: شوخیم چیه🥺
محراب:وااای
دیانا:تروخدا به کسی نگی!
محراب:دیانا یه چیزی بگم؟
دیانا:هوم؟
محراب:میدونی من...
دیانا:مهشاد دوست داری
محراب:ا..ز ک..جا می.. د.. ونی؟
دیانا:خیلی تابلویی!
محراب:خودش که نمیدونه
دیانا:نه نگران نباش
(تق تق)
محراب:بله؟
مهشاد:تو رفتی دیانا رو بیاری خودتم موندی؟
محراب:الان میایم پاشو دیانا
دیانا:رفتم تو اتاق مامان اینا
زنعمو حالش خیلی بد بود
یعنی 5 روز دیگه قرار نیس ببینمشون؟
۲.۹k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.