یک بغل شعر در اندوه نگاهت داری

یک بغل شعر در اندوه نگاهت داری
تو به منظومه ی خیام شباهت داری

من که خیاطم و هرروز غزل میدوزم
تو به پوشیدن شعرام،مهارت داری

تو شبیه شب یلدایی و من می دانم
ته چشمات چه اندازه اصالت داری

دل و دین و غزل و خانه به یغما بردی
مثل قوم مغولی،میل به غارت داری

تو که از روز ازل فاتح شعرم بودی
ته دیباچه ی شعرام اقامت داری
دیدگاه ها (۳)

چمدان بسته ام از هرچه منم دل بکنم پیرو عقل شوم قید دلم را بز...

پلک می بندی بخوابی ، نازنینم شب بخیرغرق ِ رؤیا یا سرابی ، نا...

عاقبت یڪ شب تورا تا لنج و دریا میبرم تا هجوم قاصدڪ ،، در شهر...

★ای کاش حرم بودم و مهمان تو بودم★★مهمان تو و سفره احسان تو ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط