دیدار دوباره
#دیدار_دوباره
ا.ت ویو
سلام...من پارک ا.ت هستم..۲۳ سالمه..یه دوست صمیمی به اسم یوجین دارم..سینگلم...
صبح با صدای زنگخوردن گوشیم بیدار شدم
ا.ت: بله(خوابالود)
یوجین: خوابالو خانم پاشو دیگه
ا.ت: این وقت صبح چرا زنگ زدی خانم عقلکل
یوجین: صبححح...خانمی ساعت ۱ بعدازظهر هس..یادآوری کنم...
ا.ت: چییییی...وااااییی..
یوجین: چی شدهههه
ا.ت: هیچی...یه چیز...بیا خونه من منم زود تر آماده شم ناهار بپزم بخوریم..بعد بریم بیرون گردش..
یوجین: خانمی تو اماده شدنت خیلی طول میکشه تو راه یه چیزی میخرم میارم بخوریم...
ا.ت: باشه دوست خشگلم
یوجین: خواهش خنگولم..
ا.ت: یااااا
یوجین: کررر شدممم...خودت میدونی که شوخی میکنم..
ا.ت باشه..
پا شدم دست و صورتمو شستم بعد اومدم کمی اتاقمو مرتب کردم بعد یه دوش ۱۰ مینی گرفتم...یکم به خودم رسیدگی کردم و لباس های خوشگل خونگی پوشیدم...
* صدای در
رفتم پایین و درو باز کردم
ا.ت: یوجیییین..
یوجین: جونمممم
بغلش کردم..دلتنگت بودم...
یوجین: خدایا شکرت
ا.ت: یاا چیشده
یوجین: هیچی...همین که دیگه فراموشش کردی... حالت خوبه...دوباره اون دختر شادی...
ا.ت: آرههه فراموششکردم...اون...منو واس یکی دیگه ترک کرد...
چشام کمی پر شد
یوجین: یااااا...ولش کن اونو...یکی هم هنوزم جلوی دریم نمیریم توو
ا.ت: باشه...باشه..
رفتیم تو بعدش...
_________________________________
شرایط پارت بعد⬇
بازدید: ۱/۵k
لایک: ۱۰ عدد
کامنت: ۷ تا
ا.ت ویو
سلام...من پارک ا.ت هستم..۲۳ سالمه..یه دوست صمیمی به اسم یوجین دارم..سینگلم...
صبح با صدای زنگخوردن گوشیم بیدار شدم
ا.ت: بله(خوابالود)
یوجین: خوابالو خانم پاشو دیگه
ا.ت: این وقت صبح چرا زنگ زدی خانم عقلکل
یوجین: صبححح...خانمی ساعت ۱ بعدازظهر هس..یادآوری کنم...
ا.ت: چییییی...وااااییی..
یوجین: چی شدهههه
ا.ت: هیچی...یه چیز...بیا خونه من منم زود تر آماده شم ناهار بپزم بخوریم..بعد بریم بیرون گردش..
یوجین: خانمی تو اماده شدنت خیلی طول میکشه تو راه یه چیزی میخرم میارم بخوریم...
ا.ت: باشه دوست خشگلم
یوجین: خواهش خنگولم..
ا.ت: یااااا
یوجین: کررر شدممم...خودت میدونی که شوخی میکنم..
ا.ت باشه..
پا شدم دست و صورتمو شستم بعد اومدم کمی اتاقمو مرتب کردم بعد یه دوش ۱۰ مینی گرفتم...یکم به خودم رسیدگی کردم و لباس های خوشگل خونگی پوشیدم...
* صدای در
رفتم پایین و درو باز کردم
ا.ت: یوجیییین..
یوجین: جونمممم
بغلش کردم..دلتنگت بودم...
یوجین: خدایا شکرت
ا.ت: یاا چیشده
یوجین: هیچی...همین که دیگه فراموشش کردی... حالت خوبه...دوباره اون دختر شادی...
ا.ت: آرههه فراموششکردم...اون...منو واس یکی دیگه ترک کرد...
چشام کمی پر شد
یوجین: یااااا...ولش کن اونو...یکی هم هنوزم جلوی دریم نمیریم توو
ا.ت: باشه...باشه..
رفتیم تو بعدش...
_________________________________
شرایط پارت بعد⬇
بازدید: ۱/۵k
لایک: ۱۰ عدد
کامنت: ۷ تا
۴.۶k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.