به نام عشق
به نام عشق
PART 8*
فردا صبح °^°
با صدای دعوای جیمین و تهیونگ بیدار شدم سریع رفتم پایین
ملو : چیشد ؟!
جیمین : جین هیونگ کیک درست کرده بود تهیونگ سهم منم خورد
ته : خب گرسنه بودم
نامی : از سر صبح تا حالا برای کیک مخ ما خوردن از پس که دعوا کردن
ملو : جیمینا بیخیال یه تیکه کیک بوده
جیمین : ...
ملو : خب سهم منو بخور
جیمین : خودت چی ؟
ملو : تقسیمش میکنیم
جیمین : خیلی خب
یونگی : من و هوسوک میریم ماهیگیری
نامی : اوکی ، منم یه دوش بگیرم
کوک : نظرتون چیه داخل حیاط خلوت ناهار بخوریم .
ته : آره ؛ میتونیم ماهی هارو هم کباب کنیم
ملو : آخجوننن
جین : فکر خوبیه
___
بعد از صبحونه °^°
داشتم به گل های کنار پنجره آب میدادم .
که احساس کردم بوی سوختگی میاد یکم که دقت کردم متوجه شدم غذای جین سوخته
سریع رفتم خاموشش کردم .
بعد دیدم اوپا با خنده داره میاد سمتم ، صورتش از خنده قرمز شده بود
جین : واااای دختررر( خنده )
جین : تهیونگ ( خنده )
ملو : تهیونگ !!!
جین : یطرف موهاشو اشتباهی زیادی کوتاه کرده ( خنده )
ملو : غذات سوخت
جین : 😑
جین : الان این شوخی بود یا دروغ ؟؟!
ملو : خودت نگاه کن ( خنده)
ته : چیشده ؟!!!
ملو : غذاش سوخته
الان دیگه ته از جین میخندید جین همه اش غر میزد .
جین : الان من ضرر کردم یا شما خب معلومه شما تازه اگه هوسوک و یونگی ماهی نگرفته باشن تا شام خبری از غذا نیست حالا هی بخندین ، اصلا تقصیر این پسرِ اگه صدام نمیکرد شاهکارش رو ببینم اینجوری نمیشد ...
هوسوک : ما اومدیمممم
ته : یونگی هیونگ کو ؟
هوسوک :داره منقل رو روشن میکنه برای کباب کردن ماهی ها ؛ بوی عجیبی میاد
ملو : ناهار مون سوخته
هوسوک یه نگاه پر معنی به جین انداخت
هوسوک : عجب هیونگ
جین : مرض
#بی تی اس #تهیونگ #جین #شوگا #نامجون #جی هوپ #جیمین #جونگ کوک #رمان #وانشات
PART 8*
فردا صبح °^°
با صدای دعوای جیمین و تهیونگ بیدار شدم سریع رفتم پایین
ملو : چیشد ؟!
جیمین : جین هیونگ کیک درست کرده بود تهیونگ سهم منم خورد
ته : خب گرسنه بودم
نامی : از سر صبح تا حالا برای کیک مخ ما خوردن از پس که دعوا کردن
ملو : جیمینا بیخیال یه تیکه کیک بوده
جیمین : ...
ملو : خب سهم منو بخور
جیمین : خودت چی ؟
ملو : تقسیمش میکنیم
جیمین : خیلی خب
یونگی : من و هوسوک میریم ماهیگیری
نامی : اوکی ، منم یه دوش بگیرم
کوک : نظرتون چیه داخل حیاط خلوت ناهار بخوریم .
ته : آره ؛ میتونیم ماهی هارو هم کباب کنیم
ملو : آخجوننن
جین : فکر خوبیه
___
بعد از صبحونه °^°
داشتم به گل های کنار پنجره آب میدادم .
که احساس کردم بوی سوختگی میاد یکم که دقت کردم متوجه شدم غذای جین سوخته
سریع رفتم خاموشش کردم .
بعد دیدم اوپا با خنده داره میاد سمتم ، صورتش از خنده قرمز شده بود
جین : واااای دختررر( خنده )
جین : تهیونگ ( خنده )
ملو : تهیونگ !!!
جین : یطرف موهاشو اشتباهی زیادی کوتاه کرده ( خنده )
ملو : غذات سوخت
جین : 😑
جین : الان این شوخی بود یا دروغ ؟؟!
ملو : خودت نگاه کن ( خنده)
ته : چیشده ؟!!!
ملو : غذاش سوخته
الان دیگه ته از جین میخندید جین همه اش غر میزد .
جین : الان من ضرر کردم یا شما خب معلومه شما تازه اگه هوسوک و یونگی ماهی نگرفته باشن تا شام خبری از غذا نیست حالا هی بخندین ، اصلا تقصیر این پسرِ اگه صدام نمیکرد شاهکارش رو ببینم اینجوری نمیشد ...
هوسوک : ما اومدیمممم
ته : یونگی هیونگ کو ؟
هوسوک :داره منقل رو روشن میکنه برای کباب کردن ماهی ها ؛ بوی عجیبی میاد
ملو : ناهار مون سوخته
هوسوک یه نگاه پر معنی به جین انداخت
هوسوک : عجب هیونگ
جین : مرض
#بی تی اس #تهیونگ #جین #شوگا #نامجون #جی هوپ #جیمین #جونگ کوک #رمان #وانشات
۳.۷k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.