P6
P6
ا.ت ویو
ا.ت:اون دونفر اومدن و دستامو گرفتن...ولم کننن عو*ضیااا
جین:ببرینش اتاق همیشگی
لی:چشم
ا.ت:گفتم ولم کنیننن
لی:ساکت
ا.ت:با ضرب پرتم کردن توی اتاق و درو قفل کردن..لعنتی این چرا الان باید پیدا میشد..چطوری تونست بفهمهمنم؟ نمیتونستم اینجا بمونم باید هرطور شده برم...
فلش بک ۳ ساعت قبل
جنی:جانگ ا.ت ۱۷ سالشه...خودش عضو باند مافیاس اما مدتیه گم شده
جین:یعنی چی گم شده؟ ازکجا بدونم تو داری راست میگی؟
جنی:دلیلی هست دروغ بگم؟ا.ت دوستمه اما بعد از یک موضوع دیگه نه
جین:میدونی کجاست؟عکسی چیزی داری؟
جنی:بله آقای کیم
این عکس جانگا.ت هستش که الان عمارت شماست
جین:...
جنی:برای انتقام وارد عمارتتون شده..
جین:انتقام؟چه انتقامی
جنی:اینکه پدر و مادرشو کشتین
جین:چی؟
جنی:اوهوم
جین:به هرحال ممنونم بابت اطلاعات
جنی:عم فقط ممنون؟
جین:چی میخوای؟
جنی:...
after 1h
ا.ت ویو
انگاری به ارزوم رسیدم وارد اتاق شدم
پر از مدارک بود تک به تک همرو نگاه میکردم
ا.ت: یه لحظه؟ ا.این اطلاعاته خانوادمه
از همهی مدارک عکس گرفتم یهوچشمم خورد
به یه جعبه
درشو باز کردم که یهو در باز شد...
ا.ت:ا.ارباب
جین:داشتی چه غلطی میکردی؟
ا.ت:م.ن خانم پارک گفتن اتاقتونو تمیزکنم
جین:اینجعبه؟دست تو چیکارمیکنه
ا.ت:..
جین:سوال پرسیدم
ا.ت:خ.خب فکر کردم لازمش ندارین
جین:زیادی حرف زدی
ببرینش
ا.ت:اون دونفر اومدن و دستامو گرفتن...ولم کننن عو*ضیااا
جین:ببرینش اتاق همیشگی
لی:چشم
جین:بردنش همون اتاق باید انتقاممو بگیرم
زمان حال
ا.ت ویو
این اتاق راه فراری نداشت اتاقی با تم مشکی و طلایی بدون هیچ پنجره ای
داشتم به فرار فکر میکردمکه در باز شد و جین با صورتی عصبی وارد شد
اگهبگم نترسیده بودم دروغه اما نباید خودمو ترسو نشون بدم
جین:بیا بشیم
ا.ت:نشستم رو به روش
جین:خب میشنوم
ا.ت:چیو؟
جین:اسمت ؟زندگیت؟ خانوادت
ا.ت:اسمم ا.ت
جین:اسم کاملت
ا.ت:جئون ا.ت
جین:هوم
ا.ت:خانوادم امریکا زندگی میکنن منم برای درسم اینجا موندم که بعد از اون اتفاق اینجا هستم
جین:پاشدم و دوره اتاقو چرخیدم
ا.ت:..
جین:اسمت جانگ ا.ت پدرت و مادرت رو روز تولدت از دست میدی و خواهرتو گم میکنی
پدرت یه مامور مخفی بوده که به اسم مافیا با پدرم همکار میشه
ا.ت:...
جین:درسته؟
ا.ت:اره من جانگ ا.ت دختر همونی که خانوادشو کشتی
جین:خوبه شجاع شدی
ا.ت:بودم چون پیش کسایی مثل تو سر خم نمیکنم...تو پدرمو مادرم و خواهرمو ازم گرفتی کشتیی بعد ازم سوال میپرسی؟
جین:خفشو
ادامه.......
ا.ت ویو
ا.ت:اون دونفر اومدن و دستامو گرفتن...ولم کننن عو*ضیااا
جین:ببرینش اتاق همیشگی
لی:چشم
ا.ت:گفتم ولم کنیننن
لی:ساکت
ا.ت:با ضرب پرتم کردن توی اتاق و درو قفل کردن..لعنتی این چرا الان باید پیدا میشد..چطوری تونست بفهمهمنم؟ نمیتونستم اینجا بمونم باید هرطور شده برم...
فلش بک ۳ ساعت قبل
جنی:جانگ ا.ت ۱۷ سالشه...خودش عضو باند مافیاس اما مدتیه گم شده
جین:یعنی چی گم شده؟ ازکجا بدونم تو داری راست میگی؟
جنی:دلیلی هست دروغ بگم؟ا.ت دوستمه اما بعد از یک موضوع دیگه نه
جین:میدونی کجاست؟عکسی چیزی داری؟
جنی:بله آقای کیم
این عکس جانگا.ت هستش که الان عمارت شماست
جین:...
جنی:برای انتقام وارد عمارتتون شده..
جین:انتقام؟چه انتقامی
جنی:اینکه پدر و مادرشو کشتین
جین:چی؟
جنی:اوهوم
جین:به هرحال ممنونم بابت اطلاعات
جنی:عم فقط ممنون؟
جین:چی میخوای؟
جنی:...
after 1h
ا.ت ویو
انگاری به ارزوم رسیدم وارد اتاق شدم
پر از مدارک بود تک به تک همرو نگاه میکردم
ا.ت: یه لحظه؟ ا.این اطلاعاته خانوادمه
از همهی مدارک عکس گرفتم یهوچشمم خورد
به یه جعبه
درشو باز کردم که یهو در باز شد...
ا.ت:ا.ارباب
جین:داشتی چه غلطی میکردی؟
ا.ت:م.ن خانم پارک گفتن اتاقتونو تمیزکنم
جین:اینجعبه؟دست تو چیکارمیکنه
ا.ت:..
جین:سوال پرسیدم
ا.ت:خ.خب فکر کردم لازمش ندارین
جین:زیادی حرف زدی
ببرینش
ا.ت:اون دونفر اومدن و دستامو گرفتن...ولم کننن عو*ضیااا
جین:ببرینش اتاق همیشگی
لی:چشم
جین:بردنش همون اتاق باید انتقاممو بگیرم
زمان حال
ا.ت ویو
این اتاق راه فراری نداشت اتاقی با تم مشکی و طلایی بدون هیچ پنجره ای
داشتم به فرار فکر میکردمکه در باز شد و جین با صورتی عصبی وارد شد
اگهبگم نترسیده بودم دروغه اما نباید خودمو ترسو نشون بدم
جین:بیا بشیم
ا.ت:نشستم رو به روش
جین:خب میشنوم
ا.ت:چیو؟
جین:اسمت ؟زندگیت؟ خانوادت
ا.ت:اسمم ا.ت
جین:اسم کاملت
ا.ت:جئون ا.ت
جین:هوم
ا.ت:خانوادم امریکا زندگی میکنن منم برای درسم اینجا موندم که بعد از اون اتفاق اینجا هستم
جین:پاشدم و دوره اتاقو چرخیدم
ا.ت:..
جین:اسمت جانگ ا.ت پدرت و مادرت رو روز تولدت از دست میدی و خواهرتو گم میکنی
پدرت یه مامور مخفی بوده که به اسم مافیا با پدرم همکار میشه
ا.ت:...
جین:درسته؟
ا.ت:اره من جانگ ا.ت دختر همونی که خانوادشو کشتی
جین:خوبه شجاع شدی
ا.ت:بودم چون پیش کسایی مثل تو سر خم نمیکنم...تو پدرمو مادرم و خواهرمو ازم گرفتی کشتیی بعد ازم سوال میپرسی؟
جین:خفشو
ادامه.......
۸۷۱
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.