دوست داشتن یکی از آن چیز های عجیب و غریب دنیاست...
دوست داشتن یکی از آن چیز های عجیب و غریب دنیاست...
فکر کن! ساعت دو و چهل دقیقه ی بامداد آدمی که کپه ی مرگش را گذاشته است ، بیدار شود و برود لبِ میله ی نرده های بالکن بنشیند و بی آنکه از چشمان پر نفوذ گربه ی روی دیوار بترسد،
زار زار با لبخند گریه کند...
بعد هم کمی قربان صدقه برود ، برگردد به رخت خوابش و تا صبح فکر کند...
آخرش هم صبح زود پر انرژی، با گفتن: خیلی خوب خوابیدم از جایش بلند شود و برود که تمام روز را عاشق باشد...
به راستی که آدم شاخ در می آورد!
فکر کن! ساعت دو و چهل دقیقه ی بامداد آدمی که کپه ی مرگش را گذاشته است ، بیدار شود و برود لبِ میله ی نرده های بالکن بنشیند و بی آنکه از چشمان پر نفوذ گربه ی روی دیوار بترسد،
زار زار با لبخند گریه کند...
بعد هم کمی قربان صدقه برود ، برگردد به رخت خوابش و تا صبح فکر کند...
آخرش هم صبح زود پر انرژی، با گفتن: خیلی خوب خوابیدم از جایش بلند شود و برود که تمام روز را عاشق باشد...
به راستی که آدم شاخ در می آورد!
۱۸.۸k
۰۸ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.