یوری نگاهی به جنیس انداخت ودوباره نگاهش رو به کامپیوتر رو به روش دوخت

𝖒𝖆𝖋𝖎𝖆 𝖒𝖆𝖘𝖐

یوری نگاهی به جنیس انداخت ودوباره نگاهش رو به کامپیوتر رو به روش دوخت.
سعی میکرد تمرکز کنه.
الان ساعت 2شب بود و باید میرفتن خوابگاه ولی یا حس مانع رفتنشون میشد.
دوپسر درحالی که دستانشون رو توی هم گره کرده بودن روی مبل لم داده بودن و پسری که اسمش سونگهون بود چشم هاش رو بسته بود و پسر دیگه هیسونگ با گوشیش کار میکرد.

بیخیال یوری.. ولشون کن.. توجه نکن.. نکن...
صدای ذهن دختر مدام مثل خنجری افکار و رشته تفکرش رو پاره می‌کرد.
جنیس چطور میتونست آروم باشه!چرا تو هر شرایطی این بشر آرومه..

" اههههه بسه دیگههههههه
با کوبش تخته شاسی که میز نگاهی به دوتا پسر انداخت.
هیسونگ نگاه کوتاهی به دختر انداخت و دوباره مشغول تایپ کردن شد.
سونگهون بدون حتی ذره ای تحرک و ری اکشن چشم هاش بسته بود. تمام اینا عصبیش می‌کرد.
دست خودش نبود.. وجود این دو پسر باعث میشد آتیش بگیره

" تا کی قراره اینجا باشین؟!!!!

" با شمام
£ یوری..
جنیس کامپیوتر رو خاموش ورد و از جاش بلند شد.
£ دیگه برگردیم.
یوری نگاهی به دختر بزرگتر انداخت و ترجیح داد حرفی نزنه.
" خیلی خب.
.
.
.°•°•°•°•°•°•°•°•°°•°•°•°•°•°•°•°•°°•°•°•°•°


"اینجا خوابگ- در واقع خونه ما عه و احتمالا..

یوری با دستش اشاره ای به در رو به رو کرد
" اینجا خونه جدید شماست.
- آها.
" همین؟
- پس چی؟
" تو... آیشش..
دختر نفش حرصیش رو بیرون داد و نگاهش رو خلاق مکانی که پسر بود برگردوند.
- خب. ما دیگه میری-

صدای قهقه خنده دختری مانع تموم شدن حرف هیسونگ شد
اون صدا برای جنیس و یوری آشنا بود.
اون....

.....
خب اینم یه پارت دیگه از نقاب مافیا
بابات تاخیر معذرت میخوام قشنگا
امیدوارم دوست داشته باشین
شرایط پارت بعد 12 لایک و 3 کامنت (#^.^#)
دیدگاه ها (۲)

منو ببخش..

منو ببخش..

𝖒𝖆𝖋𝖎𝖆 𝖒𝖆𝖘𝖐ادامه پارت 6 ایشون سرگروه تحقیقات و فرمانده ارشد س...

#𝖒𝖆𝖋𝖎𝖆_𝖒𝖆𝖘𝖐part:6اومدن به این مکان..به این اتاق به تنهایی بد...

حس های ممنوعه🍷🥂۱۰

پارت سیزدهم وایی خدا اینا اینجا چیکار میکنن چه شانسی دارم من...

ادامه پارت 70جونگکوک : دفعه آخرت باشه وقتی میام بیرون همچین ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط