"دوپارتی"
"دوپارتی"
وقتی داشتین بازی میکردین و تو....🌈🌌پارت اول:////
جیمین{مشغول بررسی قرارداد ها بودم که در باز شده میونگ کلافه اومد تو... میدونستم الان حوصله هیچی رو نداره و چند نفرم زده تو دیوار دستام رو به نشونه بغل باز کردم که بدو بدو اومد تو بغلم و سرشو گذاشت رو شونم... چی شده جوجه؟
میونگ{جیمینا دارم روانی میشم میشه انقدر که به کارت اهمیت میدی یه کوشولو هم به من اهمیت بده مگه چی میشه؟ *حرصی
جیمین{میدونستم وقتی اینجوری حرف میزنه یعنی داره به مرز جنون میرسه... بغلش کردم و رو کاناپه نشوندم و سرش رو بوسیدم...بابت این چند روز متأسفم کار هام زیاد بودن... موافقی بریم تو حیاط بازی کنیم؟
میونگ{با چی؟
جیمین{تفنگ آبپاش
میونگ{خوبه ولی دونفری کیف نمیده
جیمین{یکم که فکر کردم دیدم راست میگه دوتایی حال نمیده با فکری که به سرم زد لبخندی زدم و گفتم...میونگ یه فکری دارم... نظرت چیه به اعضا هم بگم بیان.
میونگ{مثل بچه های دوساله دستام رو بهم کوبیدم و گونش بوسیدم... آفرین جیمینااا فکر خوبیه تا تو بری بهشون بگی منم خوراکی هارو توظرف میچینم.
جیمین{باشه ای گفتم و به نامجون هیونگ زنگ زدم و ماجرا رو گفتم.
*1 ساعت بعد*
میونگ{کوکی قبول نیست تو تقلب کردی و چشماتو باز کردی.
کوک{یااا خرگوش کوچولو اونجوری که تو بالا و پایین میپرید یکی از در میومد تو میفهمید کجایی.
میونگ{خرگوش خودتی.
جیهوپ{خیلخب بسه دیگه بریم آب بازی... جونگ کوکا توهم انقدر این بچه رو حرص نده.
جیمین{تقریبا 10 دقیقه ای می شد داشتیم آب باز می کردیم... و هممون موش آب کشیده بودیم.
میونگ{آقا قبول نیست شما همه مردین، من زنم زورم کمه... هیق.
جیمین{هممون بخاطر لحن بامزش خندمون گرفته بود خندمو قورت دادم و گفتم... میونگا بیا پیش خودم ببینم کی جرعت داره خیست کنه... لبخندی کیوتی زد و اومد طرفم که یهو.....
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
وقتی داشتین بازی میکردین و تو....🌈🌌پارت اول:////
جیمین{مشغول بررسی قرارداد ها بودم که در باز شده میونگ کلافه اومد تو... میدونستم الان حوصله هیچی رو نداره و چند نفرم زده تو دیوار دستام رو به نشونه بغل باز کردم که بدو بدو اومد تو بغلم و سرشو گذاشت رو شونم... چی شده جوجه؟
میونگ{جیمینا دارم روانی میشم میشه انقدر که به کارت اهمیت میدی یه کوشولو هم به من اهمیت بده مگه چی میشه؟ *حرصی
جیمین{میدونستم وقتی اینجوری حرف میزنه یعنی داره به مرز جنون میرسه... بغلش کردم و رو کاناپه نشوندم و سرش رو بوسیدم...بابت این چند روز متأسفم کار هام زیاد بودن... موافقی بریم تو حیاط بازی کنیم؟
میونگ{با چی؟
جیمین{تفنگ آبپاش
میونگ{خوبه ولی دونفری کیف نمیده
جیمین{یکم که فکر کردم دیدم راست میگه دوتایی حال نمیده با فکری که به سرم زد لبخندی زدم و گفتم...میونگ یه فکری دارم... نظرت چیه به اعضا هم بگم بیان.
میونگ{مثل بچه های دوساله دستام رو بهم کوبیدم و گونش بوسیدم... آفرین جیمینااا فکر خوبیه تا تو بری بهشون بگی منم خوراکی هارو توظرف میچینم.
جیمین{باشه ای گفتم و به نامجون هیونگ زنگ زدم و ماجرا رو گفتم.
*1 ساعت بعد*
میونگ{کوکی قبول نیست تو تقلب کردی و چشماتو باز کردی.
کوک{یااا خرگوش کوچولو اونجوری که تو بالا و پایین میپرید یکی از در میومد تو میفهمید کجایی.
میونگ{خرگوش خودتی.
جیهوپ{خیلخب بسه دیگه بریم آب بازی... جونگ کوکا توهم انقدر این بچه رو حرص نده.
جیمین{تقریبا 10 دقیقه ای می شد داشتیم آب باز می کردیم... و هممون موش آب کشیده بودیم.
میونگ{آقا قبول نیست شما همه مردین، من زنم زورم کمه... هیق.
جیمین{هممون بخاطر لحن بامزش خندمون گرفته بود خندمو قورت دادم و گفتم... میونگا بیا پیش خودم ببینم کی جرعت داره خیست کنه... لبخندی کیوتی زد و اومد طرفم که یهو.....
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
۳۸.۱k
۱۸ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.