ای یار دمی بمان و بزن چنگ خوش به بهانه دل

...
ای یار دمی بمان و بزن چنگ خوش به بهانه دل
پیمانه پر ز شراب است و من غرق در میانه دل
گرم اسـت لبت به شـوق باده گـوش جان بسپار
کم نوش که خموش لبت خانه کرد بر آشیانه دل
ره بسته‌ای به‌خلوت من شکسته دلم چه پنداری
در بزم‌من است‌جای‌تو چه غوغاست به خانه دل
آئینه نشان من‌است بنگر و نظر به‌آن دگر می‌کن
تابگذردغمم به‌آئینه چون زنگ‌مانده بر کرانه دل
جامی دگر بریز که فـرو شود غم از دل پر دردم
غرقت‌شوم پس‌امشبی‌بمان‌وبخوان تو ترانه دل
باساز سوخته‌دل بساز آهنگ شب به‌رنگ تنهایی
با ناز بخوان شعر شـور مرا به شوق زیرکانه دل
سکوت‌غریب‌من و صوت دل‌نواز از تو ای عذرا
وامق‌نشسته‌به‌کوی‌تودرانتظارنوای عاشقانه دل
بازی باخته را رهـا کن ای مـاه مانده در پس ابر
هر چند که شیر ژیانم باخـته رنگ به تازیانه دل
ننگ‌است‌مراکه‌چیره‌شد دلم به‌هوس‌های آتشین
بردار زمن این‌نام وبخوان به‌نام خود فسانه دل
گویا که هستیم هـمه از ازل به نام تـو پا گرفت
پس پامکش زخاطرمن که‌عشق‌ است نشانه دل
برشوق حضورحضرتت ای‌عشق «ندا» زنده شد
جان برلب‌آمد ازغرور تو ای‌که‌گلی به جوانه دل #سروده_های_عاشقانه
دیدگاه ها (۲)

...به چشمان تو مشتاقم چه‌کاری‌کرده‌ای با ماچو ناوک‌مانده‌درق...

...به شوق بوسه‌هـا پاییز در کنج لبت گم شدنگاهـم باز در باران...

...ناز آن‌چشمان مستت کی مرا دیوانه کرد؟در سرم دردی‌‌نشست و ب...

...مهـتاب شبـم عــطر نگـاهـت دل من بردمن در طلب بوسه‌ ز شـوق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط