همیشه

همیشه
به انتهای گریه که می رسم
صدای سادۀ فروغ، از نهایت شب را می شنوم
صدای غروب غزال ها را
صدای بوق بوق نبودن تو را در تلفن!
آرام تر که شدم،
شعری از دفاتر دریا می خوانم
و به انعکاس صدایم
در آیینۀ اتاق
خیره می شوم
در برودت این همه حیرت
کجا مانده ای آخر؟؟

#یغما_گلرویی
دیدگاه ها (۲)

شمعی که نمی سوزد، پروانه نمی خواهداشکی که نمی ریزد، سرشانه ن...

خوب میدانم که تنهایی مرا دق می دهدعشق هم در چنته اش چیزی ازی...

#دلتنگیهای_تبسم_خیالیزبانِ عاشقان چشم استو چشم از دل نشان دا...

‌شب با هجوم بی مروتشسخت تسخیرم کرده بودخواستم زنده بمانمو فک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط