فیک تهیونگ پارت 10
فیک تهیونگ پارت 10
سوهی،هه فکردی من با ی شوک الکتریکی و شکنجه های تو میمیرم😏
شوگا، حالا میبینیم کاری میکنم که هر روز آرزوی مرگ کنی
سوهی، میبینیم آقای مین
شوگا، برق و به دستاش وسل کردم ی صندلی آوردم و روبه روش نشستم... و دکمرو زدم و برق گرفتش
سوهی، دکمرو زد و برق گرفتم تا ی مدتی این کارو انجام داد و من فقط بای پوز خند نگاش میکردم که این خیلییی میسوزوندش😂 بعد برق و در آورد و بای زنجیر بزرگ اومد گفت
شوگا، هر زربه ای که زدم میشماری اگه نشماری 50 تا ازافه میکنم
سوهی، باشه
10 تا، 30، 50، 80، 150، 200، 250
سوهی،249..... 250
شوگا، واووو 250 تا پشت سر هم بهش زنجیر زدم حتی یزره اشکم نریخت یا داد و بیداد نکرد فقط شمرد (تو دلش گفت)
سوهی، 250 تارو زد و از اتاق رفت بیرون چون دست و پامو برای زدن باز کرده بود پس رو زمین دراز کشیدم و خوابیم
پرش به 1 ماه بعد
سوهی، تواین 1 ماه آنقدر شکنجم داد اما خبره نداره داره به نفع خودم کار میکنه من هر روز قویتر میشم
تهیونگ، 1 ماه گذشته اما هنوز پیداش نکردم انگار آب شده رفته تو زمین
ات، من تازه پیداش کرده بودم چرا چرا رفت (گریه)
جاناتان، دلم براش تنگ شده برا قر قراش یا پس گردنی هاش هییییی
تهیونگ، من هرجور شده پیداش میکنم باید پیداش کنم
جونگ کوک، یک ماهه از سوهی خبری نیس از اونجایی که بابام و من مافیا هستیم رفتم و دنبالش گشتیم اما هیج خبری ازش نبود
5 ماه بعد
تهیونگ، پس این دختر و کجا بردهههههه 5 ماه تمام دنبالشم هنوز پیداش نکردمممممم ات فقط گریه میکنه جاناتانم قصه میخوره
تو این فکرا بودم که در خونه زده شد و یک پسر اومد تو
تو کی هستی
جونگ کوک، من جونگ کوکم پسر چایون بیون(اسم پدر تهیونگ و شریک تهیونگ)
تهیونگ، او پس تو پسر شریکمی
کوک، آره... من جای سوهی رو پیدا کردم
تهیونگ، چییی ججوری
کوک، همه چیرو گفت و این و هم گفت که عاشقه سوهی هس
تهیونگ، هومممم پس برای امشب کار تمومه
کوک، بله امشب میریم و سوهیو نجات میدیم
پرش به ساعت 12 شب
سوهی ویو
فکنم 6 ماهی هس که من اینجام و هیچ کسی پیدام نکرده دراز کشیده بودم که صدای تیر شد بعد در با شتاب زیاد باز شد اون اوننن باورم نمیشه
خوب خوب بچه ها گوشیم 1 درصد شارژ بیشتر نداره الاناس که خوموش شه یکم شارژ شد دوباره میام ادامه ی فیک هم فردا میزارم
سوهی،هه فکردی من با ی شوک الکتریکی و شکنجه های تو میمیرم😏
شوگا، حالا میبینیم کاری میکنم که هر روز آرزوی مرگ کنی
سوهی، میبینیم آقای مین
شوگا، برق و به دستاش وسل کردم ی صندلی آوردم و روبه روش نشستم... و دکمرو زدم و برق گرفتش
سوهی، دکمرو زد و برق گرفتم تا ی مدتی این کارو انجام داد و من فقط بای پوز خند نگاش میکردم که این خیلییی میسوزوندش😂 بعد برق و در آورد و بای زنجیر بزرگ اومد گفت
شوگا، هر زربه ای که زدم میشماری اگه نشماری 50 تا ازافه میکنم
سوهی، باشه
10 تا، 30، 50، 80، 150، 200، 250
سوهی،249..... 250
شوگا، واووو 250 تا پشت سر هم بهش زنجیر زدم حتی یزره اشکم نریخت یا داد و بیداد نکرد فقط شمرد (تو دلش گفت)
سوهی، 250 تارو زد و از اتاق رفت بیرون چون دست و پامو برای زدن باز کرده بود پس رو زمین دراز کشیدم و خوابیم
پرش به 1 ماه بعد
سوهی، تواین 1 ماه آنقدر شکنجم داد اما خبره نداره داره به نفع خودم کار میکنه من هر روز قویتر میشم
تهیونگ، 1 ماه گذشته اما هنوز پیداش نکردم انگار آب شده رفته تو زمین
ات، من تازه پیداش کرده بودم چرا چرا رفت (گریه)
جاناتان، دلم براش تنگ شده برا قر قراش یا پس گردنی هاش هییییی
تهیونگ، من هرجور شده پیداش میکنم باید پیداش کنم
جونگ کوک، یک ماهه از سوهی خبری نیس از اونجایی که بابام و من مافیا هستیم رفتم و دنبالش گشتیم اما هیج خبری ازش نبود
5 ماه بعد
تهیونگ، پس این دختر و کجا بردهههههه 5 ماه تمام دنبالشم هنوز پیداش نکردمممممم ات فقط گریه میکنه جاناتانم قصه میخوره
تو این فکرا بودم که در خونه زده شد و یک پسر اومد تو
تو کی هستی
جونگ کوک، من جونگ کوکم پسر چایون بیون(اسم پدر تهیونگ و شریک تهیونگ)
تهیونگ، او پس تو پسر شریکمی
کوک، آره... من جای سوهی رو پیدا کردم
تهیونگ، چییی ججوری
کوک، همه چیرو گفت و این و هم گفت که عاشقه سوهی هس
تهیونگ، هومممم پس برای امشب کار تمومه
کوک، بله امشب میریم و سوهیو نجات میدیم
پرش به ساعت 12 شب
سوهی ویو
فکنم 6 ماهی هس که من اینجام و هیچ کسی پیدام نکرده دراز کشیده بودم که صدای تیر شد بعد در با شتاب زیاد باز شد اون اوننن باورم نمیشه
خوب خوب بچه ها گوشیم 1 درصد شارژ بیشتر نداره الاناس که خوموش شه یکم شارژ شد دوباره میام ادامه ی فیک هم فردا میزارم
۱۶.۱k
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.