(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۵۰
(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۵۰
ویو ا/ت : هیونجین هم اونجا بود داشت با یه مردی صحبت میکرد خاستم برم پیشش
که با اون مرده شروع کرد جروبحث کردن
هیونجین : عایششش ....یعنی چیی یعنی چی ته یانگ آخه یه عرضه این کارم نداری
الان چیکار کنم به نظرت چجوری جواب هوسوک و بدم که منو پاره نکنه هاااا
ته یانگ : قربان به خدا تعقیبش کردیم اما ....
هیونجین : اما گمش کردی هوففف گمشو فعلن
فعلن از جلو چشم گمشو ته یانگ
اوففف چجوری جواب هوسوک و بدم من
منو میکشه
ویو ا/ت : اون مرده که بهش میگفت ته یانگ یه عذر خواهی کرد و رفت
که دیدم هیونجین رو زانوهاش نشست و با دوتا دستاش سرشو گرف و موهاشو هعی توی دستش میفشرد بعد بلند شد و یه مشت محکم به دیوار زد
رفتم پیشش
ا/ت : ....
هیونجین : اووو ا/ت
جیمین : خوبی هیونجین
هیونجین : اوو آره ...آره خوبم
ا/ت : ....هیونجین هوسوک .....هوسوک خوبه؟
هیونجین : بهش خون دادم
چون خون میخاست ولی فکنم الان خوبه
ا/ت : *بغض
خوب میشه دیگه (روبه هیونجین)
*یهو جیمین ا/ت و بغل میکنه و میگه
حتما خوب میشه
*جیمین ا/ت و از بغلش در میاره
۱ساعت بعد/
*همه خانواده ا/ت هستن
....
دکتر : ...خوشبختانه عمل با موفقعیت به پایان رسید ولی از خدا باید ممنون باشید چون خیلی ریسک داشت عملش
تا یه چند دقیقه دیگه میره بخش میتونید ببینیدش اما تک تک
ویو ا/ت : یهو ناخاسته پریدم بغل هیونجین و گفتم یسسس خدایا شکرت
مطمئنم خشکش زده بود هیونجین
همینجور بغلش بودم که با تک سرفه مامانم از بغلش اومدم بیرون گفتم : عاا...چیزه...یعنی ببخشید
هیونجین :........
مشکلی نیست
.......
لایک : ۴۶
کامنت : ۶۰
مرسی از حمایتاتون گلام💗🙏🤝
ویو ا/ت : هیونجین هم اونجا بود داشت با یه مردی صحبت میکرد خاستم برم پیشش
که با اون مرده شروع کرد جروبحث کردن
هیونجین : عایششش ....یعنی چیی یعنی چی ته یانگ آخه یه عرضه این کارم نداری
الان چیکار کنم به نظرت چجوری جواب هوسوک و بدم که منو پاره نکنه هاااا
ته یانگ : قربان به خدا تعقیبش کردیم اما ....
هیونجین : اما گمش کردی هوففف گمشو فعلن
فعلن از جلو چشم گمشو ته یانگ
اوففف چجوری جواب هوسوک و بدم من
منو میکشه
ویو ا/ت : اون مرده که بهش میگفت ته یانگ یه عذر خواهی کرد و رفت
که دیدم هیونجین رو زانوهاش نشست و با دوتا دستاش سرشو گرف و موهاشو هعی توی دستش میفشرد بعد بلند شد و یه مشت محکم به دیوار زد
رفتم پیشش
ا/ت : ....
هیونجین : اووو ا/ت
جیمین : خوبی هیونجین
هیونجین : اوو آره ...آره خوبم
ا/ت : ....هیونجین هوسوک .....هوسوک خوبه؟
هیونجین : بهش خون دادم
چون خون میخاست ولی فکنم الان خوبه
ا/ت : *بغض
خوب میشه دیگه (روبه هیونجین)
*یهو جیمین ا/ت و بغل میکنه و میگه
حتما خوب میشه
*جیمین ا/ت و از بغلش در میاره
۱ساعت بعد/
*همه خانواده ا/ت هستن
....
دکتر : ...خوشبختانه عمل با موفقعیت به پایان رسید ولی از خدا باید ممنون باشید چون خیلی ریسک داشت عملش
تا یه چند دقیقه دیگه میره بخش میتونید ببینیدش اما تک تک
ویو ا/ت : یهو ناخاسته پریدم بغل هیونجین و گفتم یسسس خدایا شکرت
مطمئنم خشکش زده بود هیونجین
همینجور بغلش بودم که با تک سرفه مامانم از بغلش اومدم بیرون گفتم : عاا...چیزه...یعنی ببخشید
هیونجین :........
مشکلی نیست
.......
لایک : ۴۶
کامنت : ۶۰
مرسی از حمایتاتون گلام💗🙏🤝
۲۰.۲k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.