(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۴۸
(تنفری که تبدیل به عشق شد) 𝒑𝒂𝒓𝒕 : ۴۸
*و جیکیون یه گلوله به کتف هوسوک میزنه
هوسوک : ححححح
.....
.........
*نفساش نامنظم میشه
و گره دور دست زنه شل میشه و فرار میکنه
هوسوک رو زمین میوفته
هیونجین : قربااننن
هوسوک : برو دنبالش بدو
*و بی هوش میشه
هیونجین یه تیر به پای زنه میزنه اما اون فرار میکنه
هیونجین : هعی برین دنبالش همین الان(روبه تیم)
راوی : هیونجین زیر بغل هوسوک میگیره و میبره سمت ماشین خودش
هیونجین : قربان لدفن یه کم طاقت بیارین
این پرونده قراره بسته بشه قول میدم
(خب یه چیزی بچه ها
هیونجین و هوسوک دوستای صمیمی هستن و از بچگی باهمن حتا توی مدتی که هوسوک کره نبود هیونجین پیشش بود)
*میرسن بیمارستان
هیونجین : دکتر لدفن کمکش کنید
دکتر : چیشده
هیونجین : تیر خورده به شونه سمت راستش
دکتر : پرستار ......
*و هوسوک میره اتاق عمل تا تیر رو در بیارن
هیونجین تمام مدت پشت در اتاق عمل هست
ساعت ۷ صبحه
......
ویو ا/ت : از خاب بیدار شدم مامان و بابا و میونگ هنوز خاب بودن
باید برم شرکت کارامو کردم جیمین هم بیدار شده بود
رفتم تا یه سر هوسوک بزنم
چیی
هنوز نیومده
حتما هنوز کار داره باید برم شرکت
ا/ت : جیمین بریم؟
جیمین : اره برو تو ماشین الان میام امروز و باید تو شرکت جشن بگیریم
ا/ت : اوهوم
.......
...........
هیونجین : ساعت ۷ و ۱۰ دقیقه هست تقریبا ۲ ساعت هوسوک توعه
چرا نمیارنش
*دکتر از اتاق عمل میاد بیرون
دکتر : تیر به سمت راست نخورده
به چپ خورده اشتباه دیدی
هیونجین : یعنیی چی ؟
....
اشتباه کردم
دکتر الان حالش خوبه
دکتر : .....
لایک : ۴۸
کامنت : ۵۵
خب دیگه میزارمتون تو خماری بایی
شرطا برسه میزارم😁💜
*و جیکیون یه گلوله به کتف هوسوک میزنه
هوسوک : ححححح
.....
.........
*نفساش نامنظم میشه
و گره دور دست زنه شل میشه و فرار میکنه
هوسوک رو زمین میوفته
هیونجین : قربااننن
هوسوک : برو دنبالش بدو
*و بی هوش میشه
هیونجین یه تیر به پای زنه میزنه اما اون فرار میکنه
هیونجین : هعی برین دنبالش همین الان(روبه تیم)
راوی : هیونجین زیر بغل هوسوک میگیره و میبره سمت ماشین خودش
هیونجین : قربان لدفن یه کم طاقت بیارین
این پرونده قراره بسته بشه قول میدم
(خب یه چیزی بچه ها
هیونجین و هوسوک دوستای صمیمی هستن و از بچگی باهمن حتا توی مدتی که هوسوک کره نبود هیونجین پیشش بود)
*میرسن بیمارستان
هیونجین : دکتر لدفن کمکش کنید
دکتر : چیشده
هیونجین : تیر خورده به شونه سمت راستش
دکتر : پرستار ......
*و هوسوک میره اتاق عمل تا تیر رو در بیارن
هیونجین تمام مدت پشت در اتاق عمل هست
ساعت ۷ صبحه
......
ویو ا/ت : از خاب بیدار شدم مامان و بابا و میونگ هنوز خاب بودن
باید برم شرکت کارامو کردم جیمین هم بیدار شده بود
رفتم تا یه سر هوسوک بزنم
چیی
هنوز نیومده
حتما هنوز کار داره باید برم شرکت
ا/ت : جیمین بریم؟
جیمین : اره برو تو ماشین الان میام امروز و باید تو شرکت جشن بگیریم
ا/ت : اوهوم
.......
...........
هیونجین : ساعت ۷ و ۱۰ دقیقه هست تقریبا ۲ ساعت هوسوک توعه
چرا نمیارنش
*دکتر از اتاق عمل میاد بیرون
دکتر : تیر به سمت راست نخورده
به چپ خورده اشتباه دیدی
هیونجین : یعنیی چی ؟
....
اشتباه کردم
دکتر الان حالش خوبه
دکتر : .....
لایک : ۴۸
کامنت : ۵۵
خب دیگه میزارمتون تو خماری بایی
شرطا برسه میزارم😁💜
۱۹.۳k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.