Y̤̮o̤̮ṳ̮r̤̮ M̤̮e̤̮m̤̮o̤̮r̤̮i̤̮e̤̮s̤̮ C̤̮o̤̮m̤̮e̤̮ A̤̮N̤̮D
Y̤̮o̤̮ṳ̮r̤̮ M̤̮e̤̮m̤̮o̤̮r̤̮i̤̮e̤̮s̤̮ C̤̮o̤̮m̤̮e̤̮ A̤̮N̤̮D̤̮ G̤̮o̤̮ I̤̮n̤̮ M̤̮y̤̮ H̤̮r̤e̤̮a̤̮d̤̮ L̤̮i̤̮k̤̮e̤̮ B̤̮o̤̮o̤̮m̤̮r̤̮a̤̮n̤̮g̤̮🖤🪐
P̤̮A̤̮R̤̮T̤̮³⁶
J̤̮K̤̮ a̤̮n̤̮d̤̮ M̤̮O̤̮O̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🤏☻️
A̤̮D̤̮M̤̮I̤̮N̤̮ : J̤̮I̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🍫🦋
جاناتان نزدیک تهیونگ میره و دستی به شونش میکشه :بَه افسر کیم !پسر قاضی کیم بزرگ ...برادر گروهبان اول کیم نامجون و کاپیتان ارتش کیم سوکجین!
__________________________________________________________
پسر در جنگل بزرگ دگو در حال دویدن بود ...
وقتی فهمید دیگر کسی دنبالش نیست به تخته سنگی تکیه داد...
دستش را به پهلوی تیر خورده اش زد ...
بیسیمش را از جیبش در آورد و با بی حالی به مقر گزارش مکان داد ...
.........................................................................................
چند پلیس از دگو تهیونگ رو به سئول انتقال دادن...
اعضای تیم ویژه پشت اتاق عمل منتظر تهیونگ بودن...
بعد از حدود سه ساعت دکتر از اتاق عمل بیرون اومد ...
یونگی :آ ...آقای دکتر ...
دکتر :راستش ...چجوری بگم ...تیر درست به کلیه اصابت کرده ...بنابر این ما مجبور شدیم کلیه سمت راست رو در بیاریم ! اما خب جدا از اینا در حالت عادی این عمل خطرناک بود چه برسه موقعی که خون زیادی از دست دادن و توی جنگل که یک فضای آلودست بودن !
یومی :یعنی شما میگین عفونت کرده ؟
دکتر :متاسفانه ! ولی خب ما تمام تلاشمون رو میکنیم برای سلامتی ایشون !
..........................................................................................
هیچکس تو مقر دل کار کردن نداشت ...اینکه تهیونگ تو کما بود و بدنش عفونی شده بود برای همشون سخت بود ...
.......جلسه.......
جونگکوک :اینکه کریس فهمیده ما نفوذی تو باندش داشتیم یعنی اینکه فهمیده ما شناساییش کردیم !
نامجون :خب الان بایدچیکار کنیم ؟
جونگکوک نیشخندی زدو گفت :کریس خیلی جلوعه اما ما یک قدم جلوتر!
هوپی :منظور؟
جونگکوک :ما از ....
P̤̮A̤̮R̤̮T̤̮³⁶
J̤̮K̤̮ a̤̮n̤̮d̤̮ M̤̮O̤̮O̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🤏☻️
A̤̮D̤̮M̤̮I̤̮N̤̮ : J̤̮I̤̮Y̤̮O̤̮O̤̮N̤̮🍫🦋
جاناتان نزدیک تهیونگ میره و دستی به شونش میکشه :بَه افسر کیم !پسر قاضی کیم بزرگ ...برادر گروهبان اول کیم نامجون و کاپیتان ارتش کیم سوکجین!
__________________________________________________________
پسر در جنگل بزرگ دگو در حال دویدن بود ...
وقتی فهمید دیگر کسی دنبالش نیست به تخته سنگی تکیه داد...
دستش را به پهلوی تیر خورده اش زد ...
بیسیمش را از جیبش در آورد و با بی حالی به مقر گزارش مکان داد ...
.........................................................................................
چند پلیس از دگو تهیونگ رو به سئول انتقال دادن...
اعضای تیم ویژه پشت اتاق عمل منتظر تهیونگ بودن...
بعد از حدود سه ساعت دکتر از اتاق عمل بیرون اومد ...
یونگی :آ ...آقای دکتر ...
دکتر :راستش ...چجوری بگم ...تیر درست به کلیه اصابت کرده ...بنابر این ما مجبور شدیم کلیه سمت راست رو در بیاریم ! اما خب جدا از اینا در حالت عادی این عمل خطرناک بود چه برسه موقعی که خون زیادی از دست دادن و توی جنگل که یک فضای آلودست بودن !
یومی :یعنی شما میگین عفونت کرده ؟
دکتر :متاسفانه ! ولی خب ما تمام تلاشمون رو میکنیم برای سلامتی ایشون !
..........................................................................................
هیچکس تو مقر دل کار کردن نداشت ...اینکه تهیونگ تو کما بود و بدنش عفونی شده بود برای همشون سخت بود ...
.......جلسه.......
جونگکوک :اینکه کریس فهمیده ما نفوذی تو باندش داشتیم یعنی اینکه فهمیده ما شناساییش کردیم !
نامجون :خب الان بایدچیکار کنیم ؟
جونگکوک نیشخندی زدو گفت :کریس خیلی جلوعه اما ما یک قدم جلوتر!
هوپی :منظور؟
جونگکوک :ما از ....
۳.۳k
۳۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.