ʚFOR YOUɞ
ʚFOR YOUɞ
ʚPART_²¹ɞ
یونا ویو
کلی خوشگل کردم برا یک چیزی رفتم پایین اونا تازه اومده بود آجیمم نیشش باز بود معلوم نبود برا چی رفتم و تو گوشش یکم بلند گفتم
یونا: چرا نیشت بازه
ات: وایی ترسیدم یه اهم می میکردی هیچی بابا
یونا: باشه
نشستن رو کاناپه
ب/ات: سلام بچه ها
جیمین و جونگکوک: سلام عمو
یکم حرف زدن و وقته شام شد خدمتکارا هم رفته بودن پس ات باید میز و میچید اونا هنوز تو حال عمارت بودن
جیمین: من میرم آب بخورم
ب/ج: برو
جیمین ویو
به بهونه آب رفتم ات و ببینم غذا هارو گذدشته بود و دست به کمر وایستاده بود
منم از پشت بغلش کردم
ات: جیمین چیکار میکنی یکی میبینه
جیمین: کسی نمیبینه دلم برات تنگ شده بود
ات: جیمین برو کنار یکی میبینه
جیمین: نخیر... بیبیم دلش درد نمیکنه
ات: بله... ولی چیکار باید کنه(کیوت)
جیمین: اممم شاید اگه عشقشو ببوسه خوب شه
ات: شاید(کیوت)
هعی این دوتا همو بوس میکردن که بابای ات گفت
ب/ات: شام حاظره
ات: وایی... بله بابا
ب/ات: اومدیم
ات: باش... جیمین ول کن الان میان
جیمین: هنوز نیومدن که
ات: جیمین ولم کن
جیمین: باشه(یکم ناراحت)
ات: بیاید شام
اومدن و نشستن سر سفره منو جیمین پیش هم یونا و جونگکوک هم پیش هم داشتیم میخوردیم جیمین نگام نمیکرد وا چش شده که چنگالم افتاد رفتم زیر میز تا برش دارم برش داشتم و اومدم بالا
ب/ات: آقای پارک کی موضوع رو بگیم
ب/ج: فکر کنم وقتشه
ب/ات و ب/ج: ماتصمیم گرفتیم ات و جیمین ازدواج کنند
غذای یکه داشتم میخوردم پرید گلوم
جیمین: خوبی
ات:( سرفه)
جیمین: بیا این آبو بخور
خوردم
ب/ج: خوبی
ات: بله
ب/ات: خب مشکلی که ندارید
جیمین: ن.....
ات: بله
ب/ات: چه مشکلی
ات: ما هنوز درس میخونیم
ب/ج: مشکلی نیست امتحانات تون سه روز دیگه تموم میشه ام پس آخره هفته دیگه
ب/ات: آره موافقم
جیمین: منم راضیم
ات: منم
ب/ج: پس حله
ب/ات: آره
بعد از غذا رفتیم رو کاناپه نشستیم منو جیمین جفت بودیم و آروم حرف میزدیم جوری مه خودمون بشنوین
جیمین: دردت بهتر شد(آروم حرف میزنن ننویسم دیگه هی)
ات: آره بهترم
جیمین: قراره زنم شی
ات: یا آره
جیمین: پسسس... یعنی دیکه هر روز میبینمت
ات: منم
جیمین: عاشقتم
ات: منم
جیمین اومد نزدیک که ببوستش
ات: چیکار میکنی باباهامون هستن
جیمین: اشکال نداره
ات: یا جیمین
ات درحال جدا کردن حیمین که نبوستش
ب/ات: فکر کنم همو دوست دارن
ب/ج: همچنین ای بابا الان خفش میکنه
ب/ات: خاک به سرم دخترم
ب/ج: اهمممم(سرفه الکی)
ات: جیمین بسه
جیمین: ای بابا
ات: اهممم ببخشید
جیمین: چیو ببخشید ماکه بی.......
ات جلو دهنش و میگیره
ʚPART_²¹ɞ
یونا ویو
کلی خوشگل کردم برا یک چیزی رفتم پایین اونا تازه اومده بود آجیمم نیشش باز بود معلوم نبود برا چی رفتم و تو گوشش یکم بلند گفتم
یونا: چرا نیشت بازه
ات: وایی ترسیدم یه اهم می میکردی هیچی بابا
یونا: باشه
نشستن رو کاناپه
ب/ات: سلام بچه ها
جیمین و جونگکوک: سلام عمو
یکم حرف زدن و وقته شام شد خدمتکارا هم رفته بودن پس ات باید میز و میچید اونا هنوز تو حال عمارت بودن
جیمین: من میرم آب بخورم
ب/ج: برو
جیمین ویو
به بهونه آب رفتم ات و ببینم غذا هارو گذدشته بود و دست به کمر وایستاده بود
منم از پشت بغلش کردم
ات: جیمین چیکار میکنی یکی میبینه
جیمین: کسی نمیبینه دلم برات تنگ شده بود
ات: جیمین برو کنار یکی میبینه
جیمین: نخیر... بیبیم دلش درد نمیکنه
ات: بله... ولی چیکار باید کنه(کیوت)
جیمین: اممم شاید اگه عشقشو ببوسه خوب شه
ات: شاید(کیوت)
هعی این دوتا همو بوس میکردن که بابای ات گفت
ب/ات: شام حاظره
ات: وایی... بله بابا
ب/ات: اومدیم
ات: باش... جیمین ول کن الان میان
جیمین: هنوز نیومدن که
ات: جیمین ولم کن
جیمین: باشه(یکم ناراحت)
ات: بیاید شام
اومدن و نشستن سر سفره منو جیمین پیش هم یونا و جونگکوک هم پیش هم داشتیم میخوردیم جیمین نگام نمیکرد وا چش شده که چنگالم افتاد رفتم زیر میز تا برش دارم برش داشتم و اومدم بالا
ب/ات: آقای پارک کی موضوع رو بگیم
ب/ج: فکر کنم وقتشه
ب/ات و ب/ج: ماتصمیم گرفتیم ات و جیمین ازدواج کنند
غذای یکه داشتم میخوردم پرید گلوم
جیمین: خوبی
ات:( سرفه)
جیمین: بیا این آبو بخور
خوردم
ب/ج: خوبی
ات: بله
ب/ات: خب مشکلی که ندارید
جیمین: ن.....
ات: بله
ب/ات: چه مشکلی
ات: ما هنوز درس میخونیم
ب/ج: مشکلی نیست امتحانات تون سه روز دیگه تموم میشه ام پس آخره هفته دیگه
ب/ات: آره موافقم
جیمین: منم راضیم
ات: منم
ب/ج: پس حله
ب/ات: آره
بعد از غذا رفتیم رو کاناپه نشستیم منو جیمین جفت بودیم و آروم حرف میزدیم جوری مه خودمون بشنوین
جیمین: دردت بهتر شد(آروم حرف میزنن ننویسم دیگه هی)
ات: آره بهترم
جیمین: قراره زنم شی
ات: یا آره
جیمین: پسسس... یعنی دیکه هر روز میبینمت
ات: منم
جیمین: عاشقتم
ات: منم
جیمین اومد نزدیک که ببوستش
ات: چیکار میکنی باباهامون هستن
جیمین: اشکال نداره
ات: یا جیمین
ات درحال جدا کردن حیمین که نبوستش
ب/ات: فکر کنم همو دوست دارن
ب/ج: همچنین ای بابا الان خفش میکنه
ب/ات: خاک به سرم دخترم
ب/ج: اهمممم(سرفه الکی)
ات: جیمین بسه
جیمین: ای بابا
ات: اهممم ببخشید
جیمین: چیو ببخشید ماکه بی.......
ات جلو دهنش و میگیره
۸.۸k
۰۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.