خوش به حال لباس ها

🍁

🍂 خوش به حال لباس ها...
که می توانند...
به تو بیایند...
و لبخند که به تو می آید...
بهار هم که نباشد...
وقتی می خندی!

شکوفه های آبی پیراهنت وا می شوند...
تابستان هم نباشد...
در چال گونه ات وقتی می خندی
سیب ها سرخند...
پیش از پاییز...
یک روز به خودت بیا...
تو شهری هستی با جاذبه های فراوان...
با توریست های لبخند و رنگ...!
کاش می شد من هم به تو می آمدم
کاش لبخند بودم...
مغازه ها مالامال روسری هایی است...
که می خواهند به تو بیایند...!
خوش به حال لباس ها...🍂

🍁
دیدگاه ها (۵)

کجای شهرقدم میزنی؟میخواهمکاملا اتفاقیاز آنجا رد شومای کاش......

آه برگرد به آن رأس جدا بر سر نِیبه همان جسم که بازیچه شمشیر ...

🍂 بهم گفت: من کلی به تو بدهکارم...بهش گفتم: پس زودتر بدهیتو...

🍂 این روزها...همه چیز مرا از پا در می آورد... همه چیز از دست...

چقدر صبح زیباست ...گویی خدا فرصتی دوباره برای زندگی ...عشق ....

قهوه های جاویدان ☕ قسمت ۹ از آخرین باری که با او دعوا کرده ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط