وی جیمین

وی جیمین
چشمم خورد به عکسی که کثیف شده بود برش داشتم عکس عکس یه جنین بود روش نوشته بود پدر شدنت مبارک هندسام من
چی ات حامله اس؟ چه غلطی کردم خدایااااا ات قشنگم چرا باتو این کارو کردم فک میکردم چون دوستم داری اگر خیلنت کنم میبخشی اما نمیدونستم اینطوری میشه ات کجاییییی
راوی
جین به سمت خونه با سرعت ۲۰۰تا رانندگی میکنه تا شاید بتونه جلوی رفتن تنها همدمشو تنها زندگیشو بگیره اما بیخبر از اینکه اون خیلی وقته خونه رو ترک کرده جین وارد خونه شد و با عربده و گریه اسم ات رو صدامیزد
جین: اتتتت(گریه)
جین: خوشگلم غلط کردم خواهش میکنم یه چیزی بگو (گریه)
جین به سمت اتاق خودش و پرنسسش میره وقتی درو باز میکنه با یه اتاق خالی از وسایل ات مواجه میشه و یه نامه روی میز میبینه که کنارش حلقه ای که باتمام وجود دست معشوقش کرده بود بودش
نوشته ی نامه
جین میدونم شاید من خوب نبودم یا شاید برات کم گذاشتم اما ازم خسته شده بودی؟
جین: نه چرا خسته شده باشم
اره خسته شده بودی اما میتونستی بهم بگی که دیگه دوستم نداری البته مطمئنن از اولشم دوستم نداشته وفقط برای حوست بودم الان تو قلب یک نفررو تیکه تیکه نکردی بلکه قلب دونفرو تیکه تیکه کردی من و فندوق کوچولوم اره من باردارم اما قرار نیست باخبر شه همچین پدری داشتع الانم میرم تاابد و تورو با عشق واقعیت تنها میزارم
دوست دار همیشگیت
پارک ات:)

چطور بود
میدونم ریدم اما دیگه ببخشید گیج خواب بودم ساعت ۶صبح ببدارشدم ❤شرایط ۱۵لایک ۱۵کامنت❤❤