چانمین
#چانمین
#پارت2
4_ بعد کمی باهاش پیانو تمرین میکنی 5_ بعد نهارش رو میدی میخوره 6_ بعد باهاش زبان تایلندی تمرین میکنی 7_ چان عادت نداره شام بخوره پس بهش شام نمیدی جاش باهاش میرین حیاط و حیوون هایی که گیر تله افتادن رو میندازید تو کیسه چان زیاد از حیوون ها خوشش نمیاد و یادتون نره کیسه رو بزارید کنار در تا اقای یانگ ببرنشون
سونگمین : جونگین ؟
* : بله اقای یانگ جونگین 8_ بعد از اینکارا چان رو به اتاقش میبرید و لباس های خوابش رو میپوشونید 9_ چان رو به تختش میبرید و بوسه اخر شب یادتون نره پتو رو بکشید تا بخوابه بعد میتونید برید
سونگمین : اوه باشه میتونم چان رو ببینم ؟
* : البته همراهم بیاین
خانم پارک من رو به یه اتاق برد که یه مرد تقریبا میانسال جلوی صندلی ای که پشتش به من بود زانو زده بود و به بنظر میومد داره قربون صدقه پسرش میره برام عجیبه اینا با این سن زیاد پسربچه ای با سن کم دارن که نیاز به پرستار داره
* : عزیزم پرستار اومد
$ : اوه سلام من پارک سوهو هستم پدر چان از دیدنتون خوشبختم
سونگمین : منم کیم سونگمین هستم منم از دیدنتون خوشبختم اقای پارک
$ : ام ... راستی یه قضیه ای هست من و همسرم میخوایم بعد از ۱۰ سال تنهایی به مسافرت بریم امیدوارم قبول کنین از چان محافظت کنین
سونگمین : اه ...ام ... نه مشکلی نیست من حواسم بهش هست
اقای پارک صدندلی رو چرخوند و خانم پارک جلوی دید من و گرفت به نظر میومد داره کراوات چان و درست میکنه وقتی رفت کنار چشام چهارتا نه هشتا شد ... من قراره برای یه عروسک پرستاری کنم ؟ نکنه ایسگام کردن یا شایدم کم دارن نکنه میخوان و من و بکشن به خاطر همین کشوندنم اینجا
سونگمین : اه... ام... ایشون چانه ؟
$ : درسته اون چانه
* : پسره خوشتیپم امیدوارم این یکی پرستارتو اذیت نکنی
سونگمین : اون پرستاراشو اذیت میکنه ؟
$ : اون هردفعه که یه پرستار زن استخدام میکردیم اونو اذیت میکرد و پرستارم استفا میداد این دفعه گفتیم یه پرستاره پسر براش بگیریم شاید مشکلش با خانماست
سونگمین : بله درسته
* : خب دیگه راننده رسید چمدونام تو ماشینن عزیزم بیا بریم دیگه دیرمون میشه
$ : باشه اومدم
* : اها راستی اقای کیم اگه سوالی داشتید میتونید از اقای یانگ بپرسید
سونگمین : اوهوم
ساعت ۹ شب به وقت سئول
ویو سونگمین
اون یه عروسکه و اونا احتمالا مریضن یا یه همچین چیزی اخه چطور یه عروسک میتونه پرستارشو اذیت کنه ولش اصلا تو این قصر همچی هست برم عشق و حال کنم واسه خودم اول بریم حموم بعدش میشینم یه فیلم میبینم تازه تو یخچال پیتزا هست
_______________________________
خب بچه ها امروز دوشنبه بود و منم پارت اپ کردم 😫 امیدوارم خوشتون بیاد 🙄
#پارت2
4_ بعد کمی باهاش پیانو تمرین میکنی 5_ بعد نهارش رو میدی میخوره 6_ بعد باهاش زبان تایلندی تمرین میکنی 7_ چان عادت نداره شام بخوره پس بهش شام نمیدی جاش باهاش میرین حیاط و حیوون هایی که گیر تله افتادن رو میندازید تو کیسه چان زیاد از حیوون ها خوشش نمیاد و یادتون نره کیسه رو بزارید کنار در تا اقای یانگ ببرنشون
سونگمین : جونگین ؟
* : بله اقای یانگ جونگین 8_ بعد از اینکارا چان رو به اتاقش میبرید و لباس های خوابش رو میپوشونید 9_ چان رو به تختش میبرید و بوسه اخر شب یادتون نره پتو رو بکشید تا بخوابه بعد میتونید برید
سونگمین : اوه باشه میتونم چان رو ببینم ؟
* : البته همراهم بیاین
خانم پارک من رو به یه اتاق برد که یه مرد تقریبا میانسال جلوی صندلی ای که پشتش به من بود زانو زده بود و به بنظر میومد داره قربون صدقه پسرش میره برام عجیبه اینا با این سن زیاد پسربچه ای با سن کم دارن که نیاز به پرستار داره
* : عزیزم پرستار اومد
$ : اوه سلام من پارک سوهو هستم پدر چان از دیدنتون خوشبختم
سونگمین : منم کیم سونگمین هستم منم از دیدنتون خوشبختم اقای پارک
$ : ام ... راستی یه قضیه ای هست من و همسرم میخوایم بعد از ۱۰ سال تنهایی به مسافرت بریم امیدوارم قبول کنین از چان محافظت کنین
سونگمین : اه ...ام ... نه مشکلی نیست من حواسم بهش هست
اقای پارک صدندلی رو چرخوند و خانم پارک جلوی دید من و گرفت به نظر میومد داره کراوات چان و درست میکنه وقتی رفت کنار چشام چهارتا نه هشتا شد ... من قراره برای یه عروسک پرستاری کنم ؟ نکنه ایسگام کردن یا شایدم کم دارن نکنه میخوان و من و بکشن به خاطر همین کشوندنم اینجا
سونگمین : اه... ام... ایشون چانه ؟
$ : درسته اون چانه
* : پسره خوشتیپم امیدوارم این یکی پرستارتو اذیت نکنی
سونگمین : اون پرستاراشو اذیت میکنه ؟
$ : اون هردفعه که یه پرستار زن استخدام میکردیم اونو اذیت میکرد و پرستارم استفا میداد این دفعه گفتیم یه پرستاره پسر براش بگیریم شاید مشکلش با خانماست
سونگمین : بله درسته
* : خب دیگه راننده رسید چمدونام تو ماشینن عزیزم بیا بریم دیگه دیرمون میشه
$ : باشه اومدم
* : اها راستی اقای کیم اگه سوالی داشتید میتونید از اقای یانگ بپرسید
سونگمین : اوهوم
ساعت ۹ شب به وقت سئول
ویو سونگمین
اون یه عروسکه و اونا احتمالا مریضن یا یه همچین چیزی اخه چطور یه عروسک میتونه پرستارشو اذیت کنه ولش اصلا تو این قصر همچی هست برم عشق و حال کنم واسه خودم اول بریم حموم بعدش میشینم یه فیلم میبینم تازه تو یخچال پیتزا هست
_______________________________
خب بچه ها امروز دوشنبه بود و منم پارت اپ کردم 😫 امیدوارم خوشتون بیاد 🙄
- ۷.۱k
- ۱۶ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط