اینجا جای عجیبیست

اینجا جای عجیبیست

هر روزم به زوزمرگی بر پشت این میز های کوچک می گذرد

آنقدر آنها را کوچک ساخته اند که زانوهایم به زانوهایت می چسبد

اما آن کافه چی نمی داند که هر چند میزهایش کوچک باشد و تو به من نزدیک تر

دل ها که دور باشد حتی اگر هم نفسش باشی و هم نفست نباشد

باز هم غریبه ای

حتی در این نزدیکی
🌸
دیدگاه ها (۳)

کاری به سرد و گرم بهار و خزان نداشت این پنجره فقط به هوای ت...

سلامت میکنمبه وقت نداشتنت...#هستیُ_‌من_ندارمت!

اصلا هزار سالیکسره باران!چه فایده؟کو دلبری که تویِ خیابان قد...

🍃 گویند "حر بن یزید ریاحی"اولین کسی بود که آب را به روی امام...

چند پارتی جونگوون p2

عشـــق تحقیر شـده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط