اکیپ ایدل ها پارت پانزدهم
#اکیپ_ایدل_ها
#تهیونگ
#پارت_پانزدهم
وارد سالن شدم
اولین بار بود اینجا میومدم ، تعجب کردم ، همه با هم بودن ، مشروب میخوردن ، کلا افتضاح بود
به اجبار کوک و لیسا و سانا اومده بودیم ، اما وقتی اون سه تا با این صحنه ها رو به رو شدن رو به ما کردن و گفتن:خب...
انگاری اینجا جای ما نیست پس بهتره بریم
یهو نایون و جیسو و جین گفتن
نوچ نوچ نوچ ، شما دیگه اومدین نمیشه ازش برید بیرون.
رفتم رو یه مبل لم دادم : یعنی چجوری بهش بگم
یهو جنی با مشروب اومد پیشم
جنی:میخوری؟
من:یه امشبو چرا که نه
جنی همینجوری میریخت و من میخوردم ، چشمام قرمز شده بود ، بدجور مست بودم
جنی رفت پیش جین و جیسو و نایون
یه دختره اومد کنارم نشست: میای پیشم
کنترلم دست خودم نبود ، دستمو کشید برد تو اتاق
منو انداخت رو تخت ، تازه فهمیدم میخواد چه غلطی بکنه
من:گمشو بیرون
چییی؟؟ اما تو...
من:فقط گمشو بیرون
دختره گمشد بیرون
#جویی
هر چقدر با چشمام دنبال ته گشتم نبود
بزار برم از جنی بپرسم
من: جنی ته رو ندیدی
جنی:تو اتاقه
رفتم تو اتاقی که جنی میگفت
ته رو تخت افتاده بود ، دکمه هاش باز بود
نمیدونم چرا اما رفتم داخل
کنارش نشستم
یهو دستمو کشید و باعث شد کنارش بیوفتم
اروم دستشو رو گونه هام کشید
ته:جویی من عاشق شدم
عاشق یه دختر شکلاتی
....
#تهیونگ
#پارت_پانزدهم
وارد سالن شدم
اولین بار بود اینجا میومدم ، تعجب کردم ، همه با هم بودن ، مشروب میخوردن ، کلا افتضاح بود
به اجبار کوک و لیسا و سانا اومده بودیم ، اما وقتی اون سه تا با این صحنه ها رو به رو شدن رو به ما کردن و گفتن:خب...
انگاری اینجا جای ما نیست پس بهتره بریم
یهو نایون و جیسو و جین گفتن
نوچ نوچ نوچ ، شما دیگه اومدین نمیشه ازش برید بیرون.
رفتم رو یه مبل لم دادم : یعنی چجوری بهش بگم
یهو جنی با مشروب اومد پیشم
جنی:میخوری؟
من:یه امشبو چرا که نه
جنی همینجوری میریخت و من میخوردم ، چشمام قرمز شده بود ، بدجور مست بودم
جنی رفت پیش جین و جیسو و نایون
یه دختره اومد کنارم نشست: میای پیشم
کنترلم دست خودم نبود ، دستمو کشید برد تو اتاق
منو انداخت رو تخت ، تازه فهمیدم میخواد چه غلطی بکنه
من:گمشو بیرون
چییی؟؟ اما تو...
من:فقط گمشو بیرون
دختره گمشد بیرون
#جویی
هر چقدر با چشمام دنبال ته گشتم نبود
بزار برم از جنی بپرسم
من: جنی ته رو ندیدی
جنی:تو اتاقه
رفتم تو اتاقی که جنی میگفت
ته رو تخت افتاده بود ، دکمه هاش باز بود
نمیدونم چرا اما رفتم داخل
کنارش نشستم
یهو دستمو کشید و باعث شد کنارش بیوفتم
اروم دستشو رو گونه هام کشید
ته:جویی من عاشق شدم
عاشق یه دختر شکلاتی
....
۱۲.۹k
۰۲ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.