PART 5
#PART_5
#family_Jeon
+اون چجوری به این وضع افتاد؟
~فشار رابطه جنـ/ـسی با...
+با؟
~با مَردا
+یعنی اون...
~آره چیزی که فک میکنی درسته
+پدر بزرگ میدونه؟
~آره
+چرا جلوش رو نمیگیره؟
~چون قول داده بود دیگه بار نره
+یعنی الان نمیدونه که اینجاست؟
~نه نمیدونه
دکتر اومد و جیمین سریع بلند شد
~حالش چطوره؟
دکتر=حالشون خوبه وقتی بهوش بیان میتونین ببریدش
~کِی بهوش میاد؟!
دکتر=وقتی بهوش بیان پرستار بهتون میگه
~اها ممنونم
دکتر=خواهش میکنم(ادای احترام کردم و رفتم)
جیمین دوباره اومد کنارم نشست
+چیشد؟
~بهوش بیاد میتونیم بریم
نفس عمیقی کشیدم
+باشه
ویوی راوی*
بعد 20 مین پرستار اومد و گفت تهیونگ بهوش اومده و کاملا حالش خوبه و میتونین ببریدش
رفتن اتاقش
جیمین کنار تخت نشست و جونگ کوک همینجوری که وایساده بود به تهیونگ نگاه میکرد
~پسر الان خوبی؟
_آره بابا چیزیم نشده که فقد این دندون خرگوشی چرا اینجاست؟ وقتی آوردیم بیمارستان بهش زنگ زدی؟
~نه خب...
+من همه چیو میدونم
_همه…چی رو…گفتی بهش؟
~آره
_اوکی مهم نیست
+اگه خبرنگارا بفهمن میدونی چی میشه؟!
_آره میدونم
+فک نکنم بدونی
_چرا؟
جونگ کوک خنده عصبی کرد و گفت
+چون اگه خبرنگارا بفهمن آبروی خاندان جئون میره
_اگه آبرومون بره تقصیر تو میشه
+من؟
_آره چون من که دیگه نمیرم بار این راز خونوادگیه و اگه فاش بشه یعنی تو فاشش کردی
جونگ کوک اومد یقه تهیونگ رو بگیره که جیمین جلوش رو گرفت
~یااا پسر آروم باش
+با حرفاش نمیتونم آروم باشم
_خودت این بحث رو شروع کردی...…
#family_Jeon
+اون چجوری به این وضع افتاد؟
~فشار رابطه جنـ/ـسی با...
+با؟
~با مَردا
+یعنی اون...
~آره چیزی که فک میکنی درسته
+پدر بزرگ میدونه؟
~آره
+چرا جلوش رو نمیگیره؟
~چون قول داده بود دیگه بار نره
+یعنی الان نمیدونه که اینجاست؟
~نه نمیدونه
دکتر اومد و جیمین سریع بلند شد
~حالش چطوره؟
دکتر=حالشون خوبه وقتی بهوش بیان میتونین ببریدش
~کِی بهوش میاد؟!
دکتر=وقتی بهوش بیان پرستار بهتون میگه
~اها ممنونم
دکتر=خواهش میکنم(ادای احترام کردم و رفتم)
جیمین دوباره اومد کنارم نشست
+چیشد؟
~بهوش بیاد میتونیم بریم
نفس عمیقی کشیدم
+باشه
ویوی راوی*
بعد 20 مین پرستار اومد و گفت تهیونگ بهوش اومده و کاملا حالش خوبه و میتونین ببریدش
رفتن اتاقش
جیمین کنار تخت نشست و جونگ کوک همینجوری که وایساده بود به تهیونگ نگاه میکرد
~پسر الان خوبی؟
_آره بابا چیزیم نشده که فقد این دندون خرگوشی چرا اینجاست؟ وقتی آوردیم بیمارستان بهش زنگ زدی؟
~نه خب...
+من همه چیو میدونم
_همه…چی رو…گفتی بهش؟
~آره
_اوکی مهم نیست
+اگه خبرنگارا بفهمن میدونی چی میشه؟!
_آره میدونم
+فک نکنم بدونی
_چرا؟
جونگ کوک خنده عصبی کرد و گفت
+چون اگه خبرنگارا بفهمن آبروی خاندان جئون میره
_اگه آبرومون بره تقصیر تو میشه
+من؟
_آره چون من که دیگه نمیرم بار این راز خونوادگیه و اگه فاش بشه یعنی تو فاشش کردی
جونگ کوک اومد یقه تهیونگ رو بگیره که جیمین جلوش رو گرفت
~یااا پسر آروم باش
+با حرفاش نمیتونم آروم باشم
_خودت این بحث رو شروع کردی...…
۴.۴k
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.