ادامه Part
ادامه Part 28
deep wound = زخم عمیق
اون کشته شده ، یعنی کشتنش ، اونو جلوی چشمام کشتن و من نتونستم کاری کنم
حالا هم میخوان تورو از من بگیرن ولی این دفعه نمیذارم
به قیمته جونمم تموم بشه نمیزارم
+ولی سانگ وو گفت تو بهش گفتی منو زندانی کنه
_ا/ت من کُله این مدت داشتم نقشه میکشیدم که تورو نجات بدم ، ا/ت من بخاطر نبودنت گریه میکردم ، من دوستت دارم
ا/ت ویو :
با این حرفاش تیکه تیکه قلبم میشکست ، تازه فهمیدم چقدر اشتباه میکردم
+لباسم چرا عوض شده؟
_من عوض کردم ، با خودم فکر کردم شاید اون لباسه اذیتت کنه
بعد از کمی مکث گفتی
+جونگکوکا
جونگکوک با بغض و چشمای اشکیش جواب داد
_بله؟
+منو میبخشی؟
جونگکوک لبخندی زد و گفت
_معلومه که میبخشم
همیشه جونگکوک تورو میبوسید ولی اینبار تو کسی بودی که پیش قدم شدی
چند قدم جلو رفتی و لباتو رو لبای نرم جونگکوک گذاشتی
اولش جونگکوک تعجب کرد ولی بعدش باهات همکاری کرد تا اینکه.......
deep wound = زخم عمیق
اون کشته شده ، یعنی کشتنش ، اونو جلوی چشمام کشتن و من نتونستم کاری کنم
حالا هم میخوان تورو از من بگیرن ولی این دفعه نمیذارم
به قیمته جونمم تموم بشه نمیزارم
+ولی سانگ وو گفت تو بهش گفتی منو زندانی کنه
_ا/ت من کُله این مدت داشتم نقشه میکشیدم که تورو نجات بدم ، ا/ت من بخاطر نبودنت گریه میکردم ، من دوستت دارم
ا/ت ویو :
با این حرفاش تیکه تیکه قلبم میشکست ، تازه فهمیدم چقدر اشتباه میکردم
+لباسم چرا عوض شده؟
_من عوض کردم ، با خودم فکر کردم شاید اون لباسه اذیتت کنه
بعد از کمی مکث گفتی
+جونگکوکا
جونگکوک با بغض و چشمای اشکیش جواب داد
_بله؟
+منو میبخشی؟
جونگکوک لبخندی زد و گفت
_معلومه که میبخشم
همیشه جونگکوک تورو میبوسید ولی اینبار تو کسی بودی که پیش قدم شدی
چند قدم جلو رفتی و لباتو رو لبای نرم جونگکوک گذاشتی
اولش جونگکوک تعجب کرد ولی بعدش باهات همکاری کرد تا اینکه.......
- ۶۷.۶k
- ۲۶ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط