بوی چی میاد ؟! یکم بو بکشید!
بوی چی میاد ؟! یکم بو بکشید!
بو پارت جدید میادددد
Devil...
پارت سیزده
_________
ویو ا.ت
آروم از روی تخت بلند شد ...بدنش به شدت درد میکرد ...کوک رو کنار خودش ندید تو فکر این بود که اگر بره حمام کوک ناراحت نمیشه از اینکه از حمامش بدون اجازه استفاده کرده؟!...نکنه بدش بیاد از اینکه کسی تو حمومش بره؟!...فکر های مسخره ذهنش رو کنار زد و وارد حمام شد بعد از دوش نیم ساعته بیرون اومد و روبروی کند لباس های جونگکوک قرار گرفت جونگکوک وقت نکرده بود براش لباس بخره ...لباس های خودش هم از خونه نیاورده بود ...پس در کمد رو باز کرد و از بین لباس ها و کت های سفید و مشکی یه تیشرت سفید برداشت و تنش کرد ...از بین شلوار های مشکی یه شلوارک مشکی برداشت و پوشید ...تو آینه به خودش نگاهی انداخت ...خندش میگرفت لباس های جونگکوک برای آنقدر بزرگ بود که داخلش گم شده بود رو تختی رو جمع کرد و از اتاق بیرون رفت ...جونگکوک حتی پایین هم نبود رو تختی رو همراه با چند تا لباس دیگه داخل ماشین لباسشویی انداخت و بعد از تنظیم کردن ماشین لباس شویی دکمه ON رو لمس کرد خیلی گشنش بود پس از داخل یخچال یه تیکه کیک شکلاتی با شیر موز برداشت و خورد ...تو این چند روزی که اومده بود خونه رو نگاه نکرده بود ...پس یکی یکی در اتاق ها رو باز کرد و نگاه کرد ... به اخر راهرو رسید سمت دیوار رفت ...
ات:چه کاغذ دیواری خوشگلی ...
دیوار ته راهرو تنها جایی بود که کاغذ دیواری داشت ...کاغذ دیواری قرمز و مشکی...(اسلاید بعد)
همینجوری دیوار رو لمس زد که یه تیکه از دستش فرو رفت داخل ...
ات:گند زدم...
بین دیوار شکافی ایجاد شد و دیوار کنار رفت
ات:واوو
وارد مکان پشت دیوار رفت ...یه اتاق بزرگ پر از کتاب ها مختلف ...میزی توجه شو جلب کرد گل رز قرمز خشک شده ای روی میز بود و کاغذی بهش وصل بود
کاغذ رو نگاهی کرد
متن:برای جونگکوکی کیوتم ....
نوشته رو ول کرد نگاه دیگه ای به اتاق بزرگ انداخت تمیز بود انگار هر روز برای گرد گیری میامدن ولی به چیزی دست نمیزدن ...سمت کتاب ها رفت کتاب های با ژانر های مختلف اما...بیشترشان در مورد مهار کار های مختلف و ترسناک بود...از بین کتاب های یه کتاب بنفش اکلیلی توجه شو جلب کرد...کتاب رو از بین بقیه کتاب ها برداشت ...صفحه اولش رو نگاهی انداخت دوباره بالای صفحه دست خطی دید
ادامه کامنت...
#bts#army#fake#BTS#ARMY#BANGTAN#JUNGKOOK#JK
بو پارت جدید میادددد
Devil...
پارت سیزده
_________
ویو ا.ت
آروم از روی تخت بلند شد ...بدنش به شدت درد میکرد ...کوک رو کنار خودش ندید تو فکر این بود که اگر بره حمام کوک ناراحت نمیشه از اینکه از حمامش بدون اجازه استفاده کرده؟!...نکنه بدش بیاد از اینکه کسی تو حمومش بره؟!...فکر های مسخره ذهنش رو کنار زد و وارد حمام شد بعد از دوش نیم ساعته بیرون اومد و روبروی کند لباس های جونگکوک قرار گرفت جونگکوک وقت نکرده بود براش لباس بخره ...لباس های خودش هم از خونه نیاورده بود ...پس در کمد رو باز کرد و از بین لباس ها و کت های سفید و مشکی یه تیشرت سفید برداشت و تنش کرد ...از بین شلوار های مشکی یه شلوارک مشکی برداشت و پوشید ...تو آینه به خودش نگاهی انداخت ...خندش میگرفت لباس های جونگکوک برای آنقدر بزرگ بود که داخلش گم شده بود رو تختی رو جمع کرد و از اتاق بیرون رفت ...جونگکوک حتی پایین هم نبود رو تختی رو همراه با چند تا لباس دیگه داخل ماشین لباسشویی انداخت و بعد از تنظیم کردن ماشین لباس شویی دکمه ON رو لمس کرد خیلی گشنش بود پس از داخل یخچال یه تیکه کیک شکلاتی با شیر موز برداشت و خورد ...تو این چند روزی که اومده بود خونه رو نگاه نکرده بود ...پس یکی یکی در اتاق ها رو باز کرد و نگاه کرد ... به اخر راهرو رسید سمت دیوار رفت ...
ات:چه کاغذ دیواری خوشگلی ...
دیوار ته راهرو تنها جایی بود که کاغذ دیواری داشت ...کاغذ دیواری قرمز و مشکی...(اسلاید بعد)
همینجوری دیوار رو لمس زد که یه تیکه از دستش فرو رفت داخل ...
ات:گند زدم...
بین دیوار شکافی ایجاد شد و دیوار کنار رفت
ات:واوو
وارد مکان پشت دیوار رفت ...یه اتاق بزرگ پر از کتاب ها مختلف ...میزی توجه شو جلب کرد گل رز قرمز خشک شده ای روی میز بود و کاغذی بهش وصل بود
کاغذ رو نگاهی کرد
متن:برای جونگکوکی کیوتم ....
نوشته رو ول کرد نگاه دیگه ای به اتاق بزرگ انداخت تمیز بود انگار هر روز برای گرد گیری میامدن ولی به چیزی دست نمیزدن ...سمت کتاب ها رفت کتاب های با ژانر های مختلف اما...بیشترشان در مورد مهار کار های مختلف و ترسناک بود...از بین کتاب های یه کتاب بنفش اکلیلی توجه شو جلب کرد...کتاب رو از بین بقیه کتاب ها برداشت ...صفحه اولش رو نگاهی انداخت دوباره بالای صفحه دست خطی دید
ادامه کامنت...
#bts#army#fake#BTS#ARMY#BANGTAN#JUNGKOOK#JK
۲۰.۲k
۲۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.