Devil...
Devil...
پارت پانزدهم
____________
ویو ا.ت
گوشی رو از دست یونگی گرفت ...
ات :میتونم برم تو اتاق خودم؟!
@یونگی:؛چرا باید بری؟؟....همینجا حرف بزن...مگر اینکه بخوای فرار کنی ...نه؟!
ات:نه نه ...آخه...برم اونجا راحت ترم ...
@یعنی میتونم بهت اعتماد کنم؟!
ات:آ،آره به خدا
@برو...فقط سریع باش طول نکشه که جونگکوک بفهمه بیاد بالا
ات:م،ممنون
ا.ت سریع سمت اتاق خودش رفت
بعد از گرفتن شماره میا دوست صمیمیش منتظر وایستاد تا جواب بده
#بله؟!
ات :میا منم ا.ت..
#ا.ت...خوبی؟! معلوم هست کجایی؟!...من و سوهو کلی دنبالت گشتیم ...سوهو کلی نگرانت شد ما...
ات:میا...وقتش نیست ...ببین من عمارت کسی به اسم جئون جونگکوک هستم...میتونی درموردش تحقیق کنی؟!...دیگه اینجا زنگ نزن ...فقط تحقیق کردی زنگ بزن ...میا یادت نره جئون جونگکوک ...فهمیدی ؟!...جئون جونگکوک
#ب،باشه
ات:خداحافظ ...
تلفن رو قطع کرد و سریع سمت اتاق یونگی رفت و وارد شد
ات:یونگی شی اینم گوشیت ...یه تشکر بهت بدهکارم ...ممنون
@خواهش
ا.ت گوشی رو روی میز کنار تخت گذاشت که در اتاق باز شد
جونگکوک وارد اتاق شد
_ا.ت؟! اینجا چیکار میکنی؟!
ات:چ،چیزه من ...
جونگکوک نگاهی به یونگی که به تاج تخت تکیه داد بود کرد
_خب؟!
یونگی نگاهی به ا.ت که داشت از استرس میمرد کرد
@عااا...جونگکوک کتاب نداری بهش بدی؟!
_چی؟!
@ا.ت شی اومده بود اینجا تا ببینه من کتاب دارم بدم بخونه یا نه!...ولی...میدونی که من اهل کتاب خوندن نیستم پس بهش گفتم که ندارم ...گفتم اگر کتاب میخواد از تو بگیره اگر تو نداری از نامجون ...
_آها....ا.ت برو تو اتاق من ...من الان میام
ات:جونگکوک یونگی که گفت...
_نشنیدی؟!...میخوای تکرار کنم؟! برو تو اتاق من
ات:باشه...
پرش زمانی*
_که کتاب میخواستی...
ات: آ،آره باور کن جونگکوک من...
_چرا میترسی بیب؟!...(خنده تو گلویی)...من که کاری ندارم باهات...فردا میریم کتابخانه هرچی خواستی بگیر فقط...از پسرا چیزی نخوا...باهاشون حرف بزن ولی هرچی لازم داشتی باید به د،دیت بگی...یادت رفته پریشب رو ؟!
ات:...
_خوبه...حالا برو بیرون ...(جدی)
ا.ت آروم از اتاق بیرون رفت
روی مبل چرم مشکی رنگ روبرو تلویزیون نشست
فیلم دونده هزارتو رو گذاشت ...هنوز دقایق اولش بود که تهیونگ با یه سینی خوراکی کنارش نشست
همینجوری که یه دونه آلوچه گذاشت تو دهنش و میخورد شروع کرد به حرف زدن
#این فیلم عالیه اینجا این...
_یاا تهیونگااا هنوز یاد نگرفتی اسپویل نکنی؟!
....نظر یادت نره رفیق
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JUNGKOOK#JK#fake
پارت پانزدهم
____________
ویو ا.ت
گوشی رو از دست یونگی گرفت ...
ات :میتونم برم تو اتاق خودم؟!
@یونگی:؛چرا باید بری؟؟....همینجا حرف بزن...مگر اینکه بخوای فرار کنی ...نه؟!
ات:نه نه ...آخه...برم اونجا راحت ترم ...
@یعنی میتونم بهت اعتماد کنم؟!
ات:آ،آره به خدا
@برو...فقط سریع باش طول نکشه که جونگکوک بفهمه بیاد بالا
ات:م،ممنون
ا.ت سریع سمت اتاق خودش رفت
بعد از گرفتن شماره میا دوست صمیمیش منتظر وایستاد تا جواب بده
#بله؟!
ات :میا منم ا.ت..
#ا.ت...خوبی؟! معلوم هست کجایی؟!...من و سوهو کلی دنبالت گشتیم ...سوهو کلی نگرانت شد ما...
ات:میا...وقتش نیست ...ببین من عمارت کسی به اسم جئون جونگکوک هستم...میتونی درموردش تحقیق کنی؟!...دیگه اینجا زنگ نزن ...فقط تحقیق کردی زنگ بزن ...میا یادت نره جئون جونگکوک ...فهمیدی ؟!...جئون جونگکوک
#ب،باشه
ات:خداحافظ ...
تلفن رو قطع کرد و سریع سمت اتاق یونگی رفت و وارد شد
ات:یونگی شی اینم گوشیت ...یه تشکر بهت بدهکارم ...ممنون
@خواهش
ا.ت گوشی رو روی میز کنار تخت گذاشت که در اتاق باز شد
جونگکوک وارد اتاق شد
_ا.ت؟! اینجا چیکار میکنی؟!
ات:چ،چیزه من ...
جونگکوک نگاهی به یونگی که به تاج تخت تکیه داد بود کرد
_خب؟!
یونگی نگاهی به ا.ت که داشت از استرس میمرد کرد
@عااا...جونگکوک کتاب نداری بهش بدی؟!
_چی؟!
@ا.ت شی اومده بود اینجا تا ببینه من کتاب دارم بدم بخونه یا نه!...ولی...میدونی که من اهل کتاب خوندن نیستم پس بهش گفتم که ندارم ...گفتم اگر کتاب میخواد از تو بگیره اگر تو نداری از نامجون ...
_آها....ا.ت برو تو اتاق من ...من الان میام
ات:جونگکوک یونگی که گفت...
_نشنیدی؟!...میخوای تکرار کنم؟! برو تو اتاق من
ات:باشه...
پرش زمانی*
_که کتاب میخواستی...
ات: آ،آره باور کن جونگکوک من...
_چرا میترسی بیب؟!...(خنده تو گلویی)...من که کاری ندارم باهات...فردا میریم کتابخانه هرچی خواستی بگیر فقط...از پسرا چیزی نخوا...باهاشون حرف بزن ولی هرچی لازم داشتی باید به د،دیت بگی...یادت رفته پریشب رو ؟!
ات:...
_خوبه...حالا برو بیرون ...(جدی)
ا.ت آروم از اتاق بیرون رفت
روی مبل چرم مشکی رنگ روبرو تلویزیون نشست
فیلم دونده هزارتو رو گذاشت ...هنوز دقایق اولش بود که تهیونگ با یه سینی خوراکی کنارش نشست
همینجوری که یه دونه آلوچه گذاشت تو دهنش و میخورد شروع کرد به حرف زدن
#این فیلم عالیه اینجا این...
_یاا تهیونگااا هنوز یاد نگرفتی اسپویل نکنی؟!
....نظر یادت نره رفیق
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JUNGKOOK#JK#fake
۱۸.۰k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.