پدر خوانده پارت ۱
_____________
ویو ا/ت
ساعت ۶ آلارم گوشیم زنگ خورد بلند شدم و کار های لازمه رو کردم یه لباس ساده پوشیدم و رفتم پایین
_سلاممم
×+سلام
×بفرمایید سر میز صبحانه حاضر است دیرتان میشودا
_*خنده* چشم خانم
نشستم سر میز و شروع به خوردن صبحونه کردم
سلام من لی ا/ت هستم بهتر بگم جئون ا/ت من وقتی بچه بودم پدرم رو از دست دادم و بعد از ازدواج مجدد مادرم اون هم از دست دادم و الان اقایی به نام جونگ کوک ناپدریمه و خانمی هم به نام لیانا نامادریم اولش واسم سخت بود که با مرگ خانواده ام کنار بیام ولی تونستم خانواده ی خوبی دارم و از این بابت واقعا خوشحالم البته فکر کنم
+دستت دردنکنه خداحافظ خانمم
×خداحافظ عشقم
+ ا/ت تو ماشین منتظرتم
_چشم😊
بعد چندمین منم بلند شدم و وسایلم رو برداشتم
_من دیگه رفتم خداحافظ ما...مامان
×خداحافظ عزیزم
با اینکه سالای زیاده باهمیم ولی هنوز برام سخته بهشون بگم مامان و بابا
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم
ویو ا/ت
ساعت ۶ آلارم گوشیم زنگ خورد بلند شدم و کار های لازمه رو کردم یه لباس ساده پوشیدم و رفتم پایین
_سلاممم
×+سلام
×بفرمایید سر میز صبحانه حاضر است دیرتان میشودا
_*خنده* چشم خانم
نشستم سر میز و شروع به خوردن صبحونه کردم
سلام من لی ا/ت هستم بهتر بگم جئون ا/ت من وقتی بچه بودم پدرم رو از دست دادم و بعد از ازدواج مجدد مادرم اون هم از دست دادم و الان اقایی به نام جونگ کوک ناپدریمه و خانمی هم به نام لیانا نامادریم اولش واسم سخت بود که با مرگ خانواده ام کنار بیام ولی تونستم خانواده ی خوبی دارم و از این بابت واقعا خوشحالم البته فکر کنم
+دستت دردنکنه خداحافظ خانمم
×خداحافظ عشقم
+ ا/ت تو ماشین منتظرتم
_چشم😊
بعد چندمین منم بلند شدم و وسایلم رو برداشتم
_من دیگه رفتم خداحافظ ما...مامان
×خداحافظ عزیزم
با اینکه سالای زیاده باهمیم ولی هنوز برام سخته بهشون بگم مامان و بابا
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم
۸.۰k
۰۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.