رویای بزرگ

رویای بزرگ
#part32

حسابی خودمو سیر کردم
و بلند شدم

ظرفارو برداشتم و داشتم به سمت آشپز خونه میرفتم که با صدای تقریبا بلندی گفت:
لطفاً نرو اونجا

+چرا؟

-ام چون ام.... گفتم نرو

+واقعا فضولیم گل کرده بود میخواستم ببینم اونجا چیه ی کیه نمیزاره برم

بدو بدو رفتم سمت آشپز خونه که یهو

+وا د فاخ
اینجا چخبره نکنه بمب ترکیده

-واسه همین گفتم نرو

+چرا خب جمع نمکنین

-ما کثیف کاری مونو میکنیم بعد از اینکه رفتیم خدمتکار میاد جمع میکنه
ولی متاسفانه این دفعه بیشتر موندیم واسه همین اینجوری شده...

+😂

که یهویی صدای آشنایی گفت
@جیمینا چرا نمیای گفتی فقط میری ببینی بیدار شده یا نه
دوساعته منتظرتیم که بیای


(همین طوری صدا نزدیکتر میشد ینی داشت میومد سمتشون)

دستمو گرفته بودم جلوی دهنم
+😮تو .. تو واقعا جیهوپیییی

-انتظار داری کی باشه همون طوری که من جیمینم پس اونم جیهوپه دیگههه

@های🖐️

یهو به فارسی گفتم
+ سلام
ها🤦🏻‍♀️ ینی آنیونگ ( همون سلام ولی به کره ای)

_انگاری زیاد هول شدی کلا زبونارو قاطی کردی

@جیمینا بیا دیگه
بیا بریم واسه تمرین

- اها باشه الان میام
تو ام
راستی اسمت چیه؟

+من لی این سوک هستم😊

- اوکی
این سوک
من میرم واسه تمرین تو هم برو استراحت کن

سَرمو به نشونه ی تایید تکون دادم و اون رفت.
دیدگاه ها (۱۰)

رویای بزرگ#part33حوصلم سر رفته بود بلند شدم تا سرمو با یه چی...

رویای بزرگ#part34جونگوک همین جوری میومد طرفشون و شروع کرد به...

ویالون آهنگ فوق العاده زیبای «MIDDLE OF THE NIGHT» از Elley ...

رویای بزرگ#part31⁰⁹*********ا.....-میگه خاموشه+چطوری اخه رست...

من و ملاقات با BTSpart«۵»سریع رفتم درسامو خوندم بعدش رفتم یه...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۳۲

فرار من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط