دعوامون شد

دعوامون شد...

گفتم:
دیگه نه من نه تو...!
گفت:
میخامت دیووونه...!
گفتم:
ولی من نمیخامت ،
فقط هرچی داریو بردار و برو...!
اومد سمتم،
بغلم کرد انداختم رو شونشو راه افتاد بره...!
گفتم:
دیوونه چیکار میکنی؟
منو بزار زمیییییین...!!!!
گفت:
مگه نگفتی همه چیتوبردارو برو؟
منم همینکارو کردم!!!
دیدگاه ها (۲)

گاهی سراغم را بگیر از کوچه های آشتی ...از حسِ بی تاب دلت، حس...

جدایی درد بی درمان عشق استجدایی حرف بی پایان عشق استجدایی قص...

دلتنگ میشوم...وقتی که هوای حوصله ام ابریست!!!دلم یک عصر دلگی...

قشنگ ترین لحظه ی عمر ، لحظه ی با تو بودنهحتی اگه نباشی تو ، ...

𓇼 ⋆.˚ 𓆉 𓆝 𓆡⋆.˚ 𓇼پارت دواتفاق های ناخواندهآ: ممنونم بفرما این...

تک پارتی جیهوپیه شب مثل همیشه داشتی سوکهو (پسر ده ماهت) رو م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط