Pt 13
Pt 13
گیر افتادم
چند تا ادم قلدر خریدامو بزور داشتن از دستم میگرفتن!
ا/ت:اییی... ولم کنین... کثافتا.... سه نفر به یه نفر...
خریدامو با کیفم از پیشم گرفتن بردن منم که نمیدونستم چیکار کنم با موتور سریع رفتن
اخه من فقط چند تا خرید داشتم گشنه ها
ا/ت:حالا چیکار کنم؟ =(
ا/ت:بیخیال
برگشتم دیدم وسایلام زیر پام بودن!
ا/ت:هاااا خریدامممم
وایی چقد خوشحال شدم^¬^
اما وایسا اونا اگه اینارو نبردن پس چرا بهم حمله کردن
(نگاه کردن همه جا)
اونا هیچی ازم ندزدیدن
وسایلامو برداشتم سریع رفتم خونه
ا/ت: خب خب یه نودل خوشمزه درست میکنم
با یه فیلم میچسپه
گوشیمو باز کردم بزار سریال( خانه امن) میبینم
(شروع سریال)
ا/ت:وااای چقدر دلم براش سوختتت نباید دختره اینجوری میمرد
ا/ت:ها ااون صدای چی بود گوشیمو نگاه کردم اواااا ساعت 4:30 دقیقس؟؟؟؟؟
یکم ترسناکه بهترا دیگه بخوابم
(زنگ خوردن گوشی)
ا/ت:هاا اوهه گوشیمه کی زنگ زده اینموقع؟
شماره ناشناسه
جواب دادم
ا/ت:ا. الو؟
*:کمک خواهش میکنم کمکم کننن کمکم کنننن (ترس و لرزیدن)
ا/ت:چ. چشده ش شما کجاین چه اتفاقی افتاده؟؟؟
*:م.میخواد منو بکشههه کمکم میخواد بکشههه
ا/ت:هاا؟ کی میخواد بکشه بگو کجاییی؟؟؟
*....
ا/ت:الان با پلیس میام همونجا بمون نترس
(قطع کردن)
ا/ت:هه... واایی چیکار کنم چیکار کنم.. ها اره به پلیس پلیس
(زنگ زدن به پلیس)
ا/ت:الو میخوام یه موضوع مهمی رو گزارش بدم....
با پلیس توی راه اونجا بودیم
ا/ت:نکنه اتفاقی برای خانمه افتاده؟ وایستا نکنه اصن منو سرکار گذاشته؟ منم سریع باور کردم(توی ذهن ا/ت)
حتما داره گولم میزنه اگه گولم زده باشه....
رسیدیم که.. چشمام گرد شدددد
ا/ت:چ. چی اااااااااااااا
زنه راست میگفت اون واقعا نیاز به کمک داشت ولی من دیر کردم و الان جسدش پیش پامه😰
ازم اسحاراتمور گرفتن و هیچ سرنخی پیدا نکردن و فک کردن که اون از بالای ساختمون خودشو انداخته پایین و این قتل رو خودکشی اعلام کردن.
(مدرسه)
همش اون صحنه میاد جلوی چشمم
چرا چرا زودتر نرفتم مطمعنم که خودکشی نبوده یا اون لحنی که حرف میزد اون واقعا نیاز به کمک داشت..
_:پیست پیست معلم با توعه
ا/ت:ها؟؟ها چی؟؟چیشده؟
سنسه:خانم ا/ت فک میکنم ذهنتون یه جای دیگه س بهتره برید بیرون یه هوایی بگیرید و برگردید
توی راه رو بودم و داشتم میرفتم دسشویی
یه پسر اومد کنارم بهم شکلات داد
ا/ت:ها؟ن ممنون نمیخورم
+:چرا؟ نمیشه واقعا بگیریش تو 58 نفرمی که اینو بهش تعارف میکنم
ا/ت:واقعا؟
+:ارع نگو که توهم نمیگیری باید تا چند برم؟
ا/ت:خیله خب باشه میگیرمش
شکلاتو گرفتم و خوردم
ا/ت:اممم خوشمزه س
+:خب حالا بهم شمارتو بده
ا/ت:ها؟ چی؟ شمارمو بدم؟ چرا باید بدم؟
اگ حمایت نکنی بت شکلات نمیدم
خوشحال میشم اگه حمایت کنی🙁
گیر افتادم
چند تا ادم قلدر خریدامو بزور داشتن از دستم میگرفتن!
ا/ت:اییی... ولم کنین... کثافتا.... سه نفر به یه نفر...
خریدامو با کیفم از پیشم گرفتن بردن منم که نمیدونستم چیکار کنم با موتور سریع رفتن
اخه من فقط چند تا خرید داشتم گشنه ها
ا/ت:حالا چیکار کنم؟ =(
ا/ت:بیخیال
برگشتم دیدم وسایلام زیر پام بودن!
ا/ت:هاااا خریدامممم
وایی چقد خوشحال شدم^¬^
اما وایسا اونا اگه اینارو نبردن پس چرا بهم حمله کردن
(نگاه کردن همه جا)
اونا هیچی ازم ندزدیدن
وسایلامو برداشتم سریع رفتم خونه
ا/ت: خب خب یه نودل خوشمزه درست میکنم
با یه فیلم میچسپه
گوشیمو باز کردم بزار سریال( خانه امن) میبینم
(شروع سریال)
ا/ت:وااای چقدر دلم براش سوختتت نباید دختره اینجوری میمرد
ا/ت:ها ااون صدای چی بود گوشیمو نگاه کردم اواااا ساعت 4:30 دقیقس؟؟؟؟؟
یکم ترسناکه بهترا دیگه بخوابم
(زنگ خوردن گوشی)
ا/ت:هاا اوهه گوشیمه کی زنگ زده اینموقع؟
شماره ناشناسه
جواب دادم
ا/ت:ا. الو؟
*:کمک خواهش میکنم کمکم کننن کمکم کنننن (ترس و لرزیدن)
ا/ت:چ. چشده ش شما کجاین چه اتفاقی افتاده؟؟؟
*:م.میخواد منو بکشههه کمکم میخواد بکشههه
ا/ت:هاا؟ کی میخواد بکشه بگو کجاییی؟؟؟
*....
ا/ت:الان با پلیس میام همونجا بمون نترس
(قطع کردن)
ا/ت:هه... واایی چیکار کنم چیکار کنم.. ها اره به پلیس پلیس
(زنگ زدن به پلیس)
ا/ت:الو میخوام یه موضوع مهمی رو گزارش بدم....
با پلیس توی راه اونجا بودیم
ا/ت:نکنه اتفاقی برای خانمه افتاده؟ وایستا نکنه اصن منو سرکار گذاشته؟ منم سریع باور کردم(توی ذهن ا/ت)
حتما داره گولم میزنه اگه گولم زده باشه....
رسیدیم که.. چشمام گرد شدددد
ا/ت:چ. چی اااااااااااااا
زنه راست میگفت اون واقعا نیاز به کمک داشت ولی من دیر کردم و الان جسدش پیش پامه😰
ازم اسحاراتمور گرفتن و هیچ سرنخی پیدا نکردن و فک کردن که اون از بالای ساختمون خودشو انداخته پایین و این قتل رو خودکشی اعلام کردن.
(مدرسه)
همش اون صحنه میاد جلوی چشمم
چرا چرا زودتر نرفتم مطمعنم که خودکشی نبوده یا اون لحنی که حرف میزد اون واقعا نیاز به کمک داشت..
_:پیست پیست معلم با توعه
ا/ت:ها؟؟ها چی؟؟چیشده؟
سنسه:خانم ا/ت فک میکنم ذهنتون یه جای دیگه س بهتره برید بیرون یه هوایی بگیرید و برگردید
توی راه رو بودم و داشتم میرفتم دسشویی
یه پسر اومد کنارم بهم شکلات داد
ا/ت:ها؟ن ممنون نمیخورم
+:چرا؟ نمیشه واقعا بگیریش تو 58 نفرمی که اینو بهش تعارف میکنم
ا/ت:واقعا؟
+:ارع نگو که توهم نمیگیری باید تا چند برم؟
ا/ت:خیله خب باشه میگیرمش
شکلاتو گرفتم و خوردم
ا/ت:اممم خوشمزه س
+:خب حالا بهم شمارتو بده
ا/ت:ها؟ چی؟ شمارمو بدم؟ چرا باید بدم؟
اگ حمایت نکنی بت شکلات نمیدم
خوشحال میشم اگه حمایت کنی🙁
۴.۷k
۲۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.