ددی خوناشام من
#ددی خوناشام من
پارت: سیزدهم
ویو سانا
کوک اومد سمتم و دوتا از شیرموزاشو داد بهم...
کوک: هق...شیرموزای خوشگلم(گریه)
سانا: وای بخاطر شیرموززز(جر خوردن از خنده)
کوک: تو اونارو کشتی......قاتل شیرموز(گریه)
رفتم سمت کوک و نشستم کنارش و بغلش کردم...
سانا: یه خوناشام که بخاطر شیرموز گریه نمیکنه.....برات میخرم
کوک:هق....قول میدی(گریه کم تر)
سانا: اره خرگوش کوچولو
کوک: آخجوننن
سانا:(خنده)
کوک: سانا..نظرت چیه فردا یه هفته بریم سفر
سانا: عالیه
کوک: پس...بیا بریم لباسامونو جم کنیم
سانا: اک
رفتیم اتاق...کوک لباسای خودشو جم میکرد...منم لباسای خودمو...
کوک: میگمااا...سانا برا بچه اسم انتخاب کردی
سانا: بلههه
کوک: چی هس؟
سانا: اگ دختر بود جیایو...اگ پسر بود جونگ هون.
کوک: واووو چه اسمایی انتخاب کردی
سانا: بله...چی فک کردی خرگوش
کوک:(خنده خرگوشی)
سانا: خوناشام در این حد کیوت
کوک: بلـــه
سانا:(خنده ریز)
لباسارو جم کردیم....
هوا دیگ کم کم داش تاریک میشد..رفتم پایین تا یچی درست کنم بخوریم..
سانا: کوکییییی......بیا اینو از بالای کابینت بدههههه...دستم نمیرسهههه
کوک:(خنده) کوچولی دیگ
سانا: هیییییی....بی ادب
کوک: اصن نمیدم(قهر الکی)
سانا: زهر خر..کره مار
کوک:(داره جررر میخوره از خنده)
سانا: هییی اشتبا شد خوووو
کوک: باشه کوتوله
سانا: من کوتوله نیسممم
کوک: پس خودت بردار
سانا: دلت میاددد(کیوت)
کوک: نهههه
کوک اومد و اون شیشه رو بهم داد...
سانا: ممنون خرس گنده
کوک: خاهش کوتوله
سانا: بی ادب
کوک:(خنده خرگوشی)
ویو کوک
داشتم میرفتم سمت سانا کهههه
کهههههه
کههههه
کهههههه
که چی شد؟ سانا مرد
خماریییی
لایکو کامنت یادتون نره 💕🧸🎀
پارت: سیزدهم
ویو سانا
کوک اومد سمتم و دوتا از شیرموزاشو داد بهم...
کوک: هق...شیرموزای خوشگلم(گریه)
سانا: وای بخاطر شیرموززز(جر خوردن از خنده)
کوک: تو اونارو کشتی......قاتل شیرموز(گریه)
رفتم سمت کوک و نشستم کنارش و بغلش کردم...
سانا: یه خوناشام که بخاطر شیرموز گریه نمیکنه.....برات میخرم
کوک:هق....قول میدی(گریه کم تر)
سانا: اره خرگوش کوچولو
کوک: آخجوننن
سانا:(خنده)
کوک: سانا..نظرت چیه فردا یه هفته بریم سفر
سانا: عالیه
کوک: پس...بیا بریم لباسامونو جم کنیم
سانا: اک
رفتیم اتاق...کوک لباسای خودشو جم میکرد...منم لباسای خودمو...
کوک: میگمااا...سانا برا بچه اسم انتخاب کردی
سانا: بلههه
کوک: چی هس؟
سانا: اگ دختر بود جیایو...اگ پسر بود جونگ هون.
کوک: واووو چه اسمایی انتخاب کردی
سانا: بله...چی فک کردی خرگوش
کوک:(خنده خرگوشی)
سانا: خوناشام در این حد کیوت
کوک: بلـــه
سانا:(خنده ریز)
لباسارو جم کردیم....
هوا دیگ کم کم داش تاریک میشد..رفتم پایین تا یچی درست کنم بخوریم..
سانا: کوکییییی......بیا اینو از بالای کابینت بدههههه...دستم نمیرسهههه
کوک:(خنده) کوچولی دیگ
سانا: هیییییی....بی ادب
کوک: اصن نمیدم(قهر الکی)
سانا: زهر خر..کره مار
کوک:(داره جررر میخوره از خنده)
سانا: هییی اشتبا شد خوووو
کوک: باشه کوتوله
سانا: من کوتوله نیسممم
کوک: پس خودت بردار
سانا: دلت میاددد(کیوت)
کوک: نهههه
کوک اومد و اون شیشه رو بهم داد...
سانا: ممنون خرس گنده
کوک: خاهش کوتوله
سانا: بی ادب
کوک:(خنده خرگوشی)
ویو کوک
داشتم میرفتم سمت سانا کهههه
کهههههه
کههههه
کهههههه
که چی شد؟ سانا مرد
خماریییی
لایکو کامنت یادتون نره 💕🧸🎀
- ۶.۲k
- ۱۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط