ددی خوناشام من
#ددی خوناشام من
پارت: دوازدهم
ویو سانا
سانا: من میرم بخابم
کوک: بزا کمکت کنم
سانا: کوککککککککک(بلند)
کوک: غلط کردم
رفتم تو اتاق و با خودم فک کردم اسم بچا هارو چی بزارم
اها اگ دختر بود جیایو اگ پسر بود جونگ هون
اره همین خوبه
رفتم و رو تخت دراز کشیدم و سیاهی...
ویو کوک
اروم رفتم سمت اتاق و دیدم سانا به کیوت ترین شکل ممکن خابیده...
خنده ای کردم و رفتم سمتش و رو تخت دراز کشیدم و از پشت بغلش کردم و سیاهی.....
ویوسانا
بیدار شدم دیدم کوک بغلم کرده...بزور از بغلش درومدم و رفتم پایین...رو کاناپه نشستم و تلویزیون نگاه کردم
ویوکوک
رفتم پایین دیدم سانا رو کاناپه نشسته بود و داشت تلویزیون نگاه میکرد
سانا: خرگوششش من شیرموز میخاممم
کوک: هییی... باشه
رفتم سمت اشپزخونه و در یخجالو باز کردم....یکی از شیرموزامو برداستم
کوک: تقدیم به قاتل شیرموز
سانا: خنده
داشتم میرفتم سمت آشپزخونه دیدم سانا مرد
خماریی
ببخشید کم شد
لایکو کامنت یادتون نره 🎀🧸💕
پارت: دوازدهم
ویو سانا
سانا: من میرم بخابم
کوک: بزا کمکت کنم
سانا: کوککککککککک(بلند)
کوک: غلط کردم
رفتم تو اتاق و با خودم فک کردم اسم بچا هارو چی بزارم
اها اگ دختر بود جیایو اگ پسر بود جونگ هون
اره همین خوبه
رفتم و رو تخت دراز کشیدم و سیاهی...
ویو کوک
اروم رفتم سمت اتاق و دیدم سانا به کیوت ترین شکل ممکن خابیده...
خنده ای کردم و رفتم سمتش و رو تخت دراز کشیدم و از پشت بغلش کردم و سیاهی.....
ویوسانا
بیدار شدم دیدم کوک بغلم کرده...بزور از بغلش درومدم و رفتم پایین...رو کاناپه نشستم و تلویزیون نگاه کردم
ویوکوک
رفتم پایین دیدم سانا رو کاناپه نشسته بود و داشت تلویزیون نگاه میکرد
سانا: خرگوششش من شیرموز میخاممم
کوک: هییی... باشه
رفتم سمت اشپزخونه و در یخجالو باز کردم....یکی از شیرموزامو برداستم
کوک: تقدیم به قاتل شیرموز
سانا: خنده
داشتم میرفتم سمت آشپزخونه دیدم سانا مرد
خماریی
ببخشید کم شد
لایکو کامنت یادتون نره 🎀🧸💕
- ۱۰.۵k
- ۱۸ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط