لجباز جذاب127
ات"
خیلی استرس داشتم برای خونه..جونگ کوک هیچی نمیگفت این منو بیشتر میترسوند.. برای اروم کردن خودم...
هنسفریمو برداشتم و اهوگ گوش میکردم و به خیابونا زل میزدم..
_یک راهی داره...
اهنگ اون قدر هیجانی شده بود من بزور خودمو کنترل میکردم یه نگاه ریزی به کوک کردم و دوباره به پنجره زل زدم..
_امم. اگه دیگه تکرا نکنی... شاید تنبیهت نکنم.. خوبه؟
دوست داشتم دیر تر برسیم... یا بریم یه جایه دیگه.. دلم هیجان میخواست..
_با تو ام...
اهنگ قطع شد و اهنگ مورد علاقم اومد و خیلی شاد بووود..
+واااای.. عالیههه
تو فاز خودم بودم و به کوک که نگا میکردم اخمامو میکردم تو هم و اونم ادامه با اخم به رانندگیش ادامه میداد..
_این همه دارم باهات حرف میزنم فقط همین؟ واای عالیه؟
بعضی از جاهای اهنگ رو میخوندم..
+یس و یس..
_خب نمیخوای مذرت خواهی کنی؟(وات؟ اینجا چه خبره؟ 😂😂💔)
+یس و یس..
_ات چته؟ با توام؟
+هااااااااعااااا...
_ات با تو ام دیوونه شدی؟
+یس و یسسس... هفف چرا تموم نمیشه..
_باشه دیگه تمومش میکنم.. 😐
+این خوبه..(اهنگ بعدی اومد)
_عههه باشهه...(خیلی باحاله وااای😂💔)
+این نهه.. ولی خب ولش کن..
_خب دارم میگم دیگه تکرار نکنی تنبیهت نمیکنم..
+اه زیادی رومخییی... اوففف
_خونه دارم برات... انگار نترسم شدی..
+این دیگه چیه؟ مال منه؟ واای
_نه پس مال یه نفر دیگه یه...
سرمو کردم تو گوشی و اهنگ رو عوش کردم خیلی غمگین و اصلا من از اینا نداشتم..
+بهتر شد..
_ات فازت چیه؟
+بازممم..؟(منظورش اهنگه😂💔)
_باید ببرمت دیوونه خونه.. به جای بچه باید اول بچسبم به اون مخت..
+عااا.. داره یادم میاد..
چون اهنگ گوش میدادم توی حال خودم بودم...
_چیرو؟
+اینم خوبه..
_هفف تو واقعا نمیخوای درست بشی هااا؟
+ولش همون قبلی بهتره..
_تنبیه؟ اوک..
+واااای خیلی دنبالش بودم.. کثافت تو کجا بودیییی...
_ها؟
+عاشقتم بخداااا
_چیمیگی ات عاشق کی؟
اهنگی که دوسش داشتم و بعد از سال ها پیداش کردم چون اصلا وقت اهنگ نداشتم انقدر اهنگای جدید میومدن.. خیلی خوش حال بودم
+واااای... وقتشه دست به کار شمم😍
که یهو کوک ترمز زد و گوشیم از دستم افتاد و رفت زیر پااام..
عصبانی برگشتم سرش داد زدم...
+یااااا.. حواست کجاست؟
_ات یا میگی چته یا خودم ادمت میکنم... کدوم؟
+دیوونه.. اه..
میدیم داره لب خونی میکنه اما به خیالم داره غر غرای قبلش رو میکنه و گوشیم رو از کف ماشین برداشتم..
_جواب نمیدی نه؟
+ببین چیکار کردی گوشیمو....(این واسه خودش داره حرف میزنه😐💔)
_الان چسبیدی به اووون...
گوشیمو از دستم گرفت و پرت کرد از پنجره ماشین بیروون..
صدای هنسفری قطع شد.. و کاملا از کارش تعجب کردم... شوکه شده بودم و توی چشمام اشک جمع شد..
+چیکاااار کردییییی... وااااای.. تو واقعا دیوونه ایییی..
از ماشین پیاده شدم و رفتم بیرون وایستادم روی زمین دنبال گوشیم میگشتم..
+خدایا اینم شانس منه؟ من چرا باید عاشق این بشم که این بشه؟ وااای تا پیداش کردم گوشیمو پرت کرد... دیوونه روانی...
_من روانی ام؟
گوشیمو پیداش کردم و خواستم برم که کوک دستمو گرفت..
_چی گفتی الان؟
+ولم کن گوشیموانداختی وسط خیابون بعدسم الان طلبکاری؟
برگشتم سمت گوشیم که یه ماشین از روش رد شد و منم یک جیییغ کاملا بلند زدم و ماشینه نگه داشت..(😂💔)
+گوشییییم...
مثل یک مظلومی که نمیتونه کاری بکنه و گوشیم جلوی چشمم پرپر شد و گریه میکردم..
از شدت گریه بالا و پایین میپرید و جیغ میزدم..
_چته ات؟
+گوشییییم... هقق(با داد)
+نمیبخشمت جونگ کووووک... خیلی خودخواهییییی... ازت بدم میااااد.. ... چیه چرا اونجوری نگام میکنی؟ هااا؟
_اون گوشی از من بهتره؟
+اون ارومم کرد و تو دوباره... هققق
_چرا خب جوابمو ندادی؟
+واجب بوود؟ الکی ترمز کردی که چی؟ از دستی لج منو در بیاری؟ هااااا
_میگم چرا جوابمو ندادی ات..
+جواب چی رو ندادم هااا؟
_باز میپرسه... خودت بهتر میدونی خودتو نزن به اون راه..
+خب بهم میگفتی صدارو کم کنم.. هقق.. چجوری وقتی صدا زیاده بفهمم تو چی میگی هااا؟
_صدا؟ صدا چی؟
هنسفری رو از گوشم در اوردم و نشونش دادم..
+اینا این.. توچرا خودتو میزنی به اون راه؟ هااا؟
کاملا تعحب کرده بود و دقیقا مثل کسایی که تازه همه چی رو فهمیده بودن شده بود..
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.