اسم: دیدار 🍷

اسم: دیدار 🍷
p²¹

اون کسی نبود جز بابای تهیونگ.


فلش بک از ۶ سالگی تهیونگ:

راوی:
تهیونگ تک پسر خانواده ی مافیایی کیم هست. پدر تهیونگ یکی از بزرگترین مافیا ها بوده و هس.
مادر تهیونگ از اینکه همیشه خانوادش توی خطر هستن، بشدت بدش میاد و دوس نداره همسرش مافیا باشه. پدر تهیونگ روزی بخاطر منفعت خودش ، همسرش یعنی مادر تهیونگ رو میکشه و تهیونگ اون لحظه رو میبینه
و این براش تبدیل ب خاطره بد درمورد اینکه مادرش توسط پدرش به قتل رسیده. تهیونگ بعد از اون اتفاق دیگ رابطش با پدرش مث قبل نشد

پایان فلش بک
زمان حال:

راوی:
تهیونگ از اشپزخونه رفت بیرون و رفت توی اتاق کارش

تهیونگ: چیه؟

ب. تهیونگ: سلام پسر گلم خوبی؟

تهیونگ: کارتو بگو

ب. تهیونگ: شنیدم یکی و واس خودت پیدا کردی (ا/ت رو میگه)

تهیونگ: کلاغات برات خبر اوردن؟

ب. تهیونگ: اینش مهم نیس.
بگو ببینم من کی میتونم عروسمو ببینم

تهیونگ: هه (پوزخند)

ب. تهیونگ: فردا شب ی مهمونی برگزار کردم. همه ی دوستا و دشمنام میان. میتونی دختره رو هم بیاری تا مامانت ببینه (تهیونگ مادر خونده داره)

تهیونگ: اون زنیکه مامان من نیس
مامان من خیلی وقته مرده. تو کشتیش.(با داد)