نظر میخواما
نظر میخواما
~love me right~
ep⇨8
واااای دارم دیوونه میشممممم
صدای خنده هاشون هی میومد....وااای هیوشین کلمو میکنه نه وللش از کجا میخاد بفهمه,یهو یاد لحظه ای افتادم که چان تند تند عکس میگرفت.
باز موهامو بهم ریختم عین جنگلیا شده بودم..موهام پف کرده بودو بهم ریخته بود
////
رو تخت هی وول میخوردم قیافه ی جدی لوهان....آخ هانااااا چتههههه
تق تق صدای در اومد.
♔لوهان♔
بازم رامن داشتیم.به درخواست اون دختره ی سرتق فست فودو چیزای رستوران ممنوع بود.نشستیم دور میزمون که الان 13 تا صندلی داشت,به صندلیه خالیش نگاه کردم.دی او یه کاسه گذاشت رو میز.بکهیون برش داشت که بخورتش,دی او یه چشم غره بهش رفت...گذاشت سرجاش
دی او:سوهو میبری براش
سوهو:نه کیونگسو میترسم قورتم بده حالا با سهون مهربونتره.سهون تو ببرش
سهون رشته پرید تو گلوشو به سرفه افتاد:چ....چ.....چرا مننننن؟ اتفاقا چون باهام راحته خیلی راحتم آسفالتم میکنه نوچ نوچ یهتتتت من باید با کندال جنر ازدواج کنم
کریس:اوهوی کندال ایز مای استایل و یو آررررر نات نات نات مای استایل اند شاتاپ
سهون با بهت جواب داد:باوشه هیونگ
سوهو:سهون پاشو
سهون:خو منکه نبو.سیدمش به کسیکه بو.سیدتش بگو.بکهیون به سرفه افتاد:اون الان .......میخاد سرم..... به تنم نباشه تازه عمرا اگه برم,لوهان تو برو
چپ چپ نگاش کردم چوبمو پرت کردم سمتش:چراااا مننننن
دی او:پاشو پاشو لوهان رشته از دهن افتاد.
-خودت برو کیونگسو من ازش خوشم نمیاد
چن بلندم کردو کاسه رو داد دستم
بک:فایتینگ
کای:خوب منو میفرستادین
سهون:نه تو بشین ایهالمنحرفون
بک:کثافت عربیت خوب شده ها
سهون ذوق زده گفت:نعم نعم البکهیون الوراج الپررو الیهتتتت^_^
اوفی کشیدمو از پله ها رفتم بالا.موهامو درست کردم
چندتا ضربه به در زدم.
$دست از سرم بردارین -دستم رو سرت نیس که برش دارم.....بیا اینو بگیر کار دارم
درو آروم باز کرد.
موهای طلاییش پف کرده بودو بهم ریخته بود.با چشمای درشتش نگام میکرد...واقعا خوشگل بود...بینیه کوچیکش لبای قلوه ای آلبالویی...پوست سفیدش..بدن خوش تراشش...
$گفتی کاری داری ولی الان دو دیقه س داری آنالیزم میکنی
دهنمو کج کردم کاسه رو گرفتم سمتش.-دی او فرستادتم تمایلی نداشتم بیام
$میل ندارم بهش بگو ممنون.اومد درو ببنده پامو گذاشتم لای در
پوزخند زدم و با لبخندی که گوشه لبم بود گفتم-از اون ممنونی؟فقط از دی او؟
با تعجب نگام کرد.پامو با لگد زد کنار,دردم گرفت به روی خودم نیوردم اووف چه قویه
$با معلمت تو بچگی اینطوری رفتار میکردی
-من از اول قبول نکردم که معلممی من به کوچیکتر از خودم نمیگم معلم
$جلوی رئیس لی چی؟
-این کوفتیو میخوری یا نه
با دست کوچولو و قویش کاسه رو گرفت و درو بست.
-هااایییش این دیگهههههه کیههههه
با عصبانیت رفتم پایین
سهون:لو چیشددد
-یا بهش بگین درست رفتار کنه یا من دیگه تحمل نمیکنممم
چان:وااای خدا جونمممم آیگووووو یکی از من بدتر پیداشده من در حد اون نمیتونم حال بگیرمممم خدااا محوش کنننن
بک:چانیول....عشقم گوشم کر شددد
سهون:قورتت داد لوهان؟
کریس:سهون آی کیو ت به شدت نات مای استایل اگه قورتش داده بود الان اینجا بود
سهون:کریس هیونگ...ممنون بابت راهنماییت جواب سوال کتاب فلسفه مو یافتمممم^O^
کریس:واقعاO_o
سهون:نه-_-
کریس:از جلو چشم خفه شو تا لهت نکردم پاشو پاشو خفهههه شو(>_<)
تاعو:کریس هیس
کریس:باشه╯︿╰
#lovemeright
~love me right~
ep⇨8
واااای دارم دیوونه میشممممم
صدای خنده هاشون هی میومد....وااای هیوشین کلمو میکنه نه وللش از کجا میخاد بفهمه,یهو یاد لحظه ای افتادم که چان تند تند عکس میگرفت.
باز موهامو بهم ریختم عین جنگلیا شده بودم..موهام پف کرده بودو بهم ریخته بود
////
رو تخت هی وول میخوردم قیافه ی جدی لوهان....آخ هانااااا چتههههه
تق تق صدای در اومد.
♔لوهان♔
بازم رامن داشتیم.به درخواست اون دختره ی سرتق فست فودو چیزای رستوران ممنوع بود.نشستیم دور میزمون که الان 13 تا صندلی داشت,به صندلیه خالیش نگاه کردم.دی او یه کاسه گذاشت رو میز.بکهیون برش داشت که بخورتش,دی او یه چشم غره بهش رفت...گذاشت سرجاش
دی او:سوهو میبری براش
سوهو:نه کیونگسو میترسم قورتم بده حالا با سهون مهربونتره.سهون تو ببرش
سهون رشته پرید تو گلوشو به سرفه افتاد:چ....چ.....چرا مننننن؟ اتفاقا چون باهام راحته خیلی راحتم آسفالتم میکنه نوچ نوچ یهتتتت من باید با کندال جنر ازدواج کنم
کریس:اوهوی کندال ایز مای استایل و یو آررررر نات نات نات مای استایل اند شاتاپ
سهون با بهت جواب داد:باوشه هیونگ
سوهو:سهون پاشو
سهون:خو منکه نبو.سیدمش به کسیکه بو.سیدتش بگو.بکهیون به سرفه افتاد:اون الان .......میخاد سرم..... به تنم نباشه تازه عمرا اگه برم,لوهان تو برو
چپ چپ نگاش کردم چوبمو پرت کردم سمتش:چراااا مننننن
دی او:پاشو پاشو لوهان رشته از دهن افتاد.
-خودت برو کیونگسو من ازش خوشم نمیاد
چن بلندم کردو کاسه رو داد دستم
بک:فایتینگ
کای:خوب منو میفرستادین
سهون:نه تو بشین ایهالمنحرفون
بک:کثافت عربیت خوب شده ها
سهون ذوق زده گفت:نعم نعم البکهیون الوراج الپررو الیهتتتت^_^
اوفی کشیدمو از پله ها رفتم بالا.موهامو درست کردم
چندتا ضربه به در زدم.
$دست از سرم بردارین -دستم رو سرت نیس که برش دارم.....بیا اینو بگیر کار دارم
درو آروم باز کرد.
موهای طلاییش پف کرده بودو بهم ریخته بود.با چشمای درشتش نگام میکرد...واقعا خوشگل بود...بینیه کوچیکش لبای قلوه ای آلبالویی...پوست سفیدش..بدن خوش تراشش...
$گفتی کاری داری ولی الان دو دیقه س داری آنالیزم میکنی
دهنمو کج کردم کاسه رو گرفتم سمتش.-دی او فرستادتم تمایلی نداشتم بیام
$میل ندارم بهش بگو ممنون.اومد درو ببنده پامو گذاشتم لای در
پوزخند زدم و با لبخندی که گوشه لبم بود گفتم-از اون ممنونی؟فقط از دی او؟
با تعجب نگام کرد.پامو با لگد زد کنار,دردم گرفت به روی خودم نیوردم اووف چه قویه
$با معلمت تو بچگی اینطوری رفتار میکردی
-من از اول قبول نکردم که معلممی من به کوچیکتر از خودم نمیگم معلم
$جلوی رئیس لی چی؟
-این کوفتیو میخوری یا نه
با دست کوچولو و قویش کاسه رو گرفت و درو بست.
-هااایییش این دیگهههههه کیههههه
با عصبانیت رفتم پایین
سهون:لو چیشددد
-یا بهش بگین درست رفتار کنه یا من دیگه تحمل نمیکنممم
چان:وااای خدا جونمممم آیگووووو یکی از من بدتر پیداشده من در حد اون نمیتونم حال بگیرمممم خدااا محوش کنننن
بک:چانیول....عشقم گوشم کر شددد
سهون:قورتت داد لوهان؟
کریس:سهون آی کیو ت به شدت نات مای استایل اگه قورتش داده بود الان اینجا بود
سهون:کریس هیونگ...ممنون بابت راهنماییت جواب سوال کتاب فلسفه مو یافتمممم^O^
کریس:واقعاO_o
سهون:نه-_-
کریس:از جلو چشم خفه شو تا لهت نکردم پاشو پاشو خفهههه شو(>_<)
تاعو:کریس هیس
کریس:باشه╯︿╰
#lovemeright
۴.۸k
۲۱ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.