p5 همکلاسی غیرتی
ویو یونا
واییییییییییی یعنی جونگ کوک منو دوست داره یوهوو
باید به میا بگم امممم الان سر کلاسیم چطوری بگم؟؟؟
اها روی کاغذ مینویسم
روی کاغذ:
سلام میا جونگ کوک گفته
زنگ بعد میخواد جلو چشمم
با لیا بهم بزنه این یعنی
منو دوست داره هنوز
وای خیلییییییییییی
ذوق دارممممممم
برای کیم میا
از طرف پارک یونا
سریع گذاشتمش رو میز میا
ویو میا
عه یونا نامه داد
باز کردم و خوندمش یهو یه لبخندی روی لبم اومد
پشتش نوشتم به به دیگه قراره سینگل نباشی😂
دادم بهش وقتی خوندش هردومون خندیدیم و بعد به درس گوش دادیم
ویو ادمین زنگ خورد و جونگ کوک یونا رو صدا کرد
+بله کوک
_کوک؟
+اهوم (لبخند)
_امممم این زنگ نمیتونم لوکاس اون پسر آمریکایی یه افتاد زمین دستش شکست باید کمکش کنم
+باش مشکلی نیست
^یونا
+ها
^چیشد
+هیچی لوکاس دستش شکسته رفت کمکش گفت زنگ بعد
^باشه من خواستم بگم چیزه اون پسره الکس گفت این زنگ باهاش برم بیرون نمیتونم باهات بیام
+ای ناقلا باشه برو خدافظ
_خدافظ (سرخ)
........ادامه دارد
وای دستم شکست
خب برم بعدی هم براتون بنویسم🤪🤡🧞♀️
واییییییییییی یعنی جونگ کوک منو دوست داره یوهوو
باید به میا بگم امممم الان سر کلاسیم چطوری بگم؟؟؟
اها روی کاغذ مینویسم
روی کاغذ:
سلام میا جونگ کوک گفته
زنگ بعد میخواد جلو چشمم
با لیا بهم بزنه این یعنی
منو دوست داره هنوز
وای خیلییییییییییی
ذوق دارممممممم
برای کیم میا
از طرف پارک یونا
سریع گذاشتمش رو میز میا
ویو میا
عه یونا نامه داد
باز کردم و خوندمش یهو یه لبخندی روی لبم اومد
پشتش نوشتم به به دیگه قراره سینگل نباشی😂
دادم بهش وقتی خوندش هردومون خندیدیم و بعد به درس گوش دادیم
ویو ادمین زنگ خورد و جونگ کوک یونا رو صدا کرد
+بله کوک
_کوک؟
+اهوم (لبخند)
_امممم این زنگ نمیتونم لوکاس اون پسر آمریکایی یه افتاد زمین دستش شکست باید کمکش کنم
+باش مشکلی نیست
^یونا
+ها
^چیشد
+هیچی لوکاس دستش شکسته رفت کمکش گفت زنگ بعد
^باشه من خواستم بگم چیزه اون پسره الکس گفت این زنگ باهاش برم بیرون نمیتونم باهات بیام
+ای ناقلا باشه برو خدافظ
_خدافظ (سرخ)
........ادامه دارد
وای دستم شکست
خب برم بعدی هم براتون بنویسم🤪🤡🧞♀️
۵.۸k
۰۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.