فیک به عشق باور دارم
فیک به عشق باور دارم
پارت : ۱۲
وای ... وای .. که وفتی به خودم اومدم دیدم دیدم بهم رسیدن ..دیگه دیررره
& ا.ت حالت خوبه؟
(یونا رو یادم نیس € میزارم )
€ سلام ا.ت ..حالت خوبه ..؟
+ اوه سلام بچه ها... چتونه معلومه که خوبم
& آها... آخه داری از استرس ناخون هاتو میخوری و پاتو آروم میزنی زمین و عرق هم کردی !!!!! تا حالا ندیدم انقدر یهو استرس بگیری ...
+ چی ؟ نه بخاطر استرس نیس
€ پس بخاطر چیه ؟
& راست میگه بخاطر چیه؟
+ هیچی ... یعنی ...منتظره پدرمم ...
& ا.ت حالت خوبه ؟؟؟
€ ا.ت چته تو؟
+ آره خوبم گفتم کههههه ...چطورررر؟؟؟
€ ا.ت تو همیشه تنها میری خونهههه
& آره...پیاده میری ...همیشه میگی از مسیر رفت و برگشت لذت میبری ولی چون صبح ها تازه بیدار شدی حال نداری پیاده بیای مدرسه !!😐🧐😕
+ آره باش خدافظ ( بعد این حرف به سرعت به راه افتاد و تقریبا داشت میدوید ...)
& ( داره دویدنش رو تماشا میکنه و میگه ) یه حالی نبود ؟
€ ببینم اون گفت آره باش خدافظ؟
& آره فک کنم .!!
€ این چه دوستیه ما داریم ؟
( دوتاشون با تعجب بهم نگاه کردن و خندیدند )
& خب من دیگه باید برم
€ آها... آره منم ... امیدوارم تا فردا خوب شه یا حداقل بگه چشه ..
& اوم .. منم ..فعلا
€ فعلا
ویو ا.ت :
فکر کنم دنبالم نیومدن خب خداروشکر رسیدم خونه وارد خونه شدمو نفس عمیقی کشیدم ...
(گایز مامان ا.ت رو می نویسم م ا.ت و باباش هم همین طوری و مامان و بابای ته که در پارت های بعد میان هم این طوری دیگه مثل ب.ته)
م ا.ت: حالت خوبه دخترم
ب ا.ت : مادرت درست میگه بنظرم حالت خوب نیس عزیز بابایی
ا.ت : اوه مامان و بابا مرسی که هستین و بهم عشق میدین ممنونم من خوبم فقط امروز یکم خسته کننده و سخت بود
م ا.ت : باشه عزیزم کاری داشتی بگو
ب ا.ت : ا.ت دخترم مادرت راست میگه هر کاری داشتی بگو هر کاری بتونیم برات انجام میدیم و حمایتت میکنیم همه جوره ...🤎( منم از این خانواده ها میخوام 🥲)
ا.ت : ممنون ( مادر و پدرشو بغل میکنه )
شماها بهترین پدر و مادر دنیا هستین
( و بعدش میره به سمت اتاقش)
ویو ا.ت: خودمو انداختم رو تخت و گوشیمو برداشتم که یه پیام از طرف ناشناس برام اومده بود ... بازش کردم ...با دیدن پیام خشکم زد ...
مایل به حمایت بیب¿
پارت : ۱۲
وای ... وای .. که وفتی به خودم اومدم دیدم دیدم بهم رسیدن ..دیگه دیررره
& ا.ت حالت خوبه؟
(یونا رو یادم نیس € میزارم )
€ سلام ا.ت ..حالت خوبه ..؟
+ اوه سلام بچه ها... چتونه معلومه که خوبم
& آها... آخه داری از استرس ناخون هاتو میخوری و پاتو آروم میزنی زمین و عرق هم کردی !!!!! تا حالا ندیدم انقدر یهو استرس بگیری ...
+ چی ؟ نه بخاطر استرس نیس
€ پس بخاطر چیه ؟
& راست میگه بخاطر چیه؟
+ هیچی ... یعنی ...منتظره پدرمم ...
& ا.ت حالت خوبه ؟؟؟
€ ا.ت چته تو؟
+ آره خوبم گفتم کههههه ...چطورررر؟؟؟
€ ا.ت تو همیشه تنها میری خونهههه
& آره...پیاده میری ...همیشه میگی از مسیر رفت و برگشت لذت میبری ولی چون صبح ها تازه بیدار شدی حال نداری پیاده بیای مدرسه !!😐🧐😕
+ آره باش خدافظ ( بعد این حرف به سرعت به راه افتاد و تقریبا داشت میدوید ...)
& ( داره دویدنش رو تماشا میکنه و میگه ) یه حالی نبود ؟
€ ببینم اون گفت آره باش خدافظ؟
& آره فک کنم .!!
€ این چه دوستیه ما داریم ؟
( دوتاشون با تعجب بهم نگاه کردن و خندیدند )
& خب من دیگه باید برم
€ آها... آره منم ... امیدوارم تا فردا خوب شه یا حداقل بگه چشه ..
& اوم .. منم ..فعلا
€ فعلا
ویو ا.ت :
فکر کنم دنبالم نیومدن خب خداروشکر رسیدم خونه وارد خونه شدمو نفس عمیقی کشیدم ...
(گایز مامان ا.ت رو می نویسم م ا.ت و باباش هم همین طوری و مامان و بابای ته که در پارت های بعد میان هم این طوری دیگه مثل ب.ته)
م ا.ت: حالت خوبه دخترم
ب ا.ت : مادرت درست میگه بنظرم حالت خوب نیس عزیز بابایی
ا.ت : اوه مامان و بابا مرسی که هستین و بهم عشق میدین ممنونم من خوبم فقط امروز یکم خسته کننده و سخت بود
م ا.ت : باشه عزیزم کاری داشتی بگو
ب ا.ت : ا.ت دخترم مادرت راست میگه هر کاری داشتی بگو هر کاری بتونیم برات انجام میدیم و حمایتت میکنیم همه جوره ...🤎( منم از این خانواده ها میخوام 🥲)
ا.ت : ممنون ( مادر و پدرشو بغل میکنه )
شماها بهترین پدر و مادر دنیا هستین
( و بعدش میره به سمت اتاقش)
ویو ا.ت: خودمو انداختم رو تخت و گوشیمو برداشتم که یه پیام از طرف ناشناس برام اومده بود ... بازش کردم ...با دیدن پیام خشکم زد ...
مایل به حمایت بیب¿
۸.۱k
۱۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.