تک پارتی

تک پارتی
درخواستی💞
خوناشامی از تهیونگ


ات ۲۴ سالشه و خونه مجردی داره
ساعت ۷ شب شود میخواستم فیلم ببینم که
گوشیم زنگ خورد جواب دادم زری بود( رزی بلک پینک ن)
ات: سلام خره
رزی:سلام گاوه گاو جونم میخواییم بریم ویلای جنگلیمون میایی
ات: ارهههه الان اماده میشم
رزی: خوب باشه ببین منو چانهو و جولیا و دوس پسرشیم
ات: خوب باشه اکیه منم میام
اماده شدم
زنگ خورد سری رفتم پایین نشستم
جولیا: سلام سینگل بدبخ( ی دوس پسری گیرش بیاد تا چشات دراد )
ات: تو که سینگل نیستی خوشبختی
رزی: خرا ببندید دارم با عشقم حرف میزنم
ات و جولیا: اوفففف😒
رسیدیم اونجا قشنگ وسط جنگل بود و کسه دیگه ای این اطراف نیست
جولیا: هوی هویج میای بریم بیرون
ات: اول این که هویج خودتی دختره ی پیاز دوم این که ارهههه میام
جولیا: شنیدی میگن اینجا خون اشام داره 😂
ات: برو بابا اصن خون اشام وجود نداره
جولیا: باشه تو راس میگی
جولیا : عشقممممم
(اسمی به ذهنم نمیرسه خودتون ی چیزی بزارین میزارمش _ع_)
ع: جانم
جولیا: میای بریم تو جنگل
ع: اره میام
خلاصه که رفتن تو جنگل که یهو صدای شکستن ی شاخه اومد انگار یکی دیگه هم داره اینجا قدم میزنه
ات: انگار یکی دیگه هم اینجاس
جولیا: من میترسم
ع: نه بابا از چی میترسی الان میریم خونه
خواستیم برگردیم که یهو ی چیزی توجهم رو جلب کرد خواستم برم جلو که دیدم نیس
ات: ولی مطمنم ی چیزی دیدم
برگشم ولی جولیا اینا رو ندیدم
ات: جولیا ااااا جولیاااااااا جولیا
خیلی صداشون زدم ولی خبری نبود
نشستم و تکیه دادم به ی درخت و کلی گریه کردم که یهو......



یاح یاح
تو دو قسمت میزارمش
تا ۱۵ تا لایک نشه نمیزارم
دیدگاه ها (۱۸)

ادامه ی تک پارتی تهیونگسرمو با ترس اوردم بالا که یه پسر خوشگ...

عشق مافیایی من پارت ۲۷ات: چی... چیکار میکنی یونگی:یونگی ات: ...

ادامه ی تک پارتی کوکدرخواستیرفتم بیرون یهو سرم خورد به ی چیز...

بگین🙂

دیدار اول ..

هنرمند کوچولوی من

فیک نویس ( پارت ۲۰ )مایل با پارت بعدی؟؟؟دالیا: به تو هیچ ربط...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط