پارت دیشب
پارت دیشب
رمان:من ارباب توعم
part9
دیانا:اههه ارسلان موهامو خراب کردییییی
ارسلان:اون پسره گوه میخوره دست به موهات میزنه فهمیدی؟(دوزتان داد میزنه)
دیانا:اصلا دلم میخاد همهی پسرا دست به موهام بزنن تو چیکاره ایی؟ هااا؟
ارسلان:تا وقتی که محراب فروختت همه چیت دسته منه فهمیدی؟
دیانا:ارسلان یعنی محراب منو فروخته؟
ارسلان:بله خانم رحیمی دفعه اخرت باشه تو سرم داد میزنی
دیانا:خیلی حالم بد بود البته اینم بگم از وقتی که با ارسلان وارد این نقشه ها شدیم بهش وابسته شدم و عاشقش شدم
ارسلان:رفتم داخل اتاقم ولی نمیدونم چرا منه مغرور عاشقش شدم عاشق یه دختر لجباز و پرو
دیانا:باید بهش میگفتم
ارسلان:میخاستم برم بهش بگم که دیدم اومد تو اتاق
دیانا:در زدم رفتم تو و گفتم ارسلان میشه یه چیزی بهت بگم
ارسلان:اتفاقا منم میخاستم بیا یه چیزی بگم
دیانا:خب اول تو بگو
ارسلان:نه تو بگو
دیانا:اصلا با هم میگیم!
دیانا و ارسلان همزمان:
من عاشقت شدم
دیانا:با این حرف ارسلان کپ کردم و دهنم باز موند
ارسلان:یعنی عشقمون دو طرفه بوده؟
دیانا:ارههه (همه با هم عرر بزنید) از خوشحالی پریدم تو بغلش
ارسلان: دیانا پرید بغلم و منم دستم و دور کمرش حلقه کردم و روی موهاشو بوس کردم
دیانا:........
خب خب وایسین پارت بعد هم بگذارم
رمان:من ارباب توعم
part9
دیانا:اههه ارسلان موهامو خراب کردییییی
ارسلان:اون پسره گوه میخوره دست به موهات میزنه فهمیدی؟(دوزتان داد میزنه)
دیانا:اصلا دلم میخاد همهی پسرا دست به موهام بزنن تو چیکاره ایی؟ هااا؟
ارسلان:تا وقتی که محراب فروختت همه چیت دسته منه فهمیدی؟
دیانا:ارسلان یعنی محراب منو فروخته؟
ارسلان:بله خانم رحیمی دفعه اخرت باشه تو سرم داد میزنی
دیانا:خیلی حالم بد بود البته اینم بگم از وقتی که با ارسلان وارد این نقشه ها شدیم بهش وابسته شدم و عاشقش شدم
ارسلان:رفتم داخل اتاقم ولی نمیدونم چرا منه مغرور عاشقش شدم عاشق یه دختر لجباز و پرو
دیانا:باید بهش میگفتم
ارسلان:میخاستم برم بهش بگم که دیدم اومد تو اتاق
دیانا:در زدم رفتم تو و گفتم ارسلان میشه یه چیزی بهت بگم
ارسلان:اتفاقا منم میخاستم بیا یه چیزی بگم
دیانا:خب اول تو بگو
ارسلان:نه تو بگو
دیانا:اصلا با هم میگیم!
دیانا و ارسلان همزمان:
من عاشقت شدم
دیانا:با این حرف ارسلان کپ کردم و دهنم باز موند
ارسلان:یعنی عشقمون دو طرفه بوده؟
دیانا:ارههه (همه با هم عرر بزنید) از خوشحالی پریدم تو بغلش
ارسلان: دیانا پرید بغلم و منم دستم و دور کمرش حلقه کردم و روی موهاشو بوس کردم
دیانا:........
خب خب وایسین پارت بعد هم بگذارم
۹۹۴
۰۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.