پارت دیشب
پارت دیشب
رمان:من ارباب توعم
part10
دیانا:توی بغل ارسلان بودم ولی میدونستم رل داره و اسمشم شقایق بود ولی ارسلان عاشق من بود وقتی هم شقایق میومد کم محلی میکرد ولی تا الان 1ماه بود نیومده بود اینجا
ارسلان:دیانا توی بغلم بود که در اتاقم باز شد
شقایق:ا...ا....ارسلان این خودتی؟
ارسلان:به به شقایق خانوم چیشد چشمون به جمال شما باز شد
دیانا:ارسلان عزیزم ولم میکنی؟
ارسلان:نه بشین
شقایق:دخترهی بیشعور تو از قبل به ارسلان چشم داشتی؟
ارسلان:شقایق دهنتو ببند باشه؟
شقایق:ارسلان من دوست دارم خب
ارسلان:شقایق تا اونجایی که میدونم شما با پسرا خوش میگذروندی منم هیزی مث تورو نمیخام
شقایق:نکنه این دختره خوبه؟
ارسلان:هرچی باشه از توی جنده بهتره که چطوره
دیانا:ارسلااان
ارسلان:جانم
شقایق:دیانا خانم احوال شما پیش خوب کسی هم افتادی جنده خانم😏
دیانا:ارسلان این الان به من گفت جنده
ارسلان:دیانا فداتشم اروم باش خبب
دیانا:نه به من گفت؟
ارسلان:هوم
دیانا:خب شقایق خانم اره من روز دوم عاشق ارسلان شدم بعدشم انقدر دوسش داشتم که بیام تعقیبت کنم چون میدونستم یه بار با پسر داییم رل زدی اونموقع هم با ارسلان بودی میدونستی؟
شقایق:ا..ا...ارسلان تو که حرفشو باور نمیکنی نع اصلا پ.پسر دایی این کیه؟
دیانا:پیمان یادت اومد خانم؟ تازه دیروزم دیدمت😂 ایشالا دیگه ضایع نشی
ارسلان:اوهه شقایق بد ضایع شدی ادم توی افتابه شیر موز بخوره اینجوری ضایع نشه البته یادم شیر موز زیاد دوست داشتی😂
دیانا:خب شقایق خانم هری🤌🏻
شقایق:نشونت میدم دیانا خانم
دیانا:هیچ گوهی نمیتونی بخوری خانوم
ارسلان:دیانا رو جلو شقایق از پشت بغل کردم و گونشو بوس کردم
دیانا:.......
بصبرین تا پارت بذارم😂🤌🏻
شقایق وارد میشود😂🤌🏻
رمان:من ارباب توعم
part10
دیانا:توی بغل ارسلان بودم ولی میدونستم رل داره و اسمشم شقایق بود ولی ارسلان عاشق من بود وقتی هم شقایق میومد کم محلی میکرد ولی تا الان 1ماه بود نیومده بود اینجا
ارسلان:دیانا توی بغلم بود که در اتاقم باز شد
شقایق:ا...ا....ارسلان این خودتی؟
ارسلان:به به شقایق خانوم چیشد چشمون به جمال شما باز شد
دیانا:ارسلان عزیزم ولم میکنی؟
ارسلان:نه بشین
شقایق:دخترهی بیشعور تو از قبل به ارسلان چشم داشتی؟
ارسلان:شقایق دهنتو ببند باشه؟
شقایق:ارسلان من دوست دارم خب
ارسلان:شقایق تا اونجایی که میدونم شما با پسرا خوش میگذروندی منم هیزی مث تورو نمیخام
شقایق:نکنه این دختره خوبه؟
ارسلان:هرچی باشه از توی جنده بهتره که چطوره
دیانا:ارسلااان
ارسلان:جانم
شقایق:دیانا خانم احوال شما پیش خوب کسی هم افتادی جنده خانم😏
دیانا:ارسلان این الان به من گفت جنده
ارسلان:دیانا فداتشم اروم باش خبب
دیانا:نه به من گفت؟
ارسلان:هوم
دیانا:خب شقایق خانم اره من روز دوم عاشق ارسلان شدم بعدشم انقدر دوسش داشتم که بیام تعقیبت کنم چون میدونستم یه بار با پسر داییم رل زدی اونموقع هم با ارسلان بودی میدونستی؟
شقایق:ا..ا...ارسلان تو که حرفشو باور نمیکنی نع اصلا پ.پسر دایی این کیه؟
دیانا:پیمان یادت اومد خانم؟ تازه دیروزم دیدمت😂 ایشالا دیگه ضایع نشی
ارسلان:اوهه شقایق بد ضایع شدی ادم توی افتابه شیر موز بخوره اینجوری ضایع نشه البته یادم شیر موز زیاد دوست داشتی😂
دیانا:خب شقایق خانم هری🤌🏻
شقایق:نشونت میدم دیانا خانم
دیانا:هیچ گوهی نمیتونی بخوری خانوم
ارسلان:دیانا رو جلو شقایق از پشت بغل کردم و گونشو بوس کردم
دیانا:.......
بصبرین تا پارت بذارم😂🤌🏻
شقایق وارد میشود😂🤌🏻
۹۶۳
۰۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.