پارت ۵ رمان cool girls
پارت ۵ رمان cool girls
(هیون وو) زود خودمو بلند کردمو رفتم تو اشپزخونه خانومه گفتش نگاه یه کار بهت دادم حرومش کردی انقدر بهم برخورد خب من ندیمه نیستم که من اینجا نقش بازی میکنم بعدم از اونجا اومدم بیرون و یه کار نشستم که دیدم همون اطراف چن نفر دارن در مورد اخبار حرف میزنن انگاری یه گروه دخترونه ایرانی کره ای داره ساخته میشه ، وای خارق العادس من میخامـــ البته خوانندگی بود هوفـــ بیخیال انگار به ما خوشی نیومده (هیورین) از پارک اومدم بیرون و دوباره سوار ماشینم شدم و به سمت بستنی فروشی ترمزیدم دیدم دقیق همونجا ایسا هم نشسته ایول باباع رفتم کنارش نشستم تا سرش بالا اورد پخ کردم بدبخت رنگ صورتش به رنگ دیوار میگفت زکی خنده غش کردم خندم که بند اومد خیلی ریلکس ایس پکشو روم خالی کرد ایــــــ کیثافت بی ادب شترمرغ فضایی یهو به حرف اومد و گفت بیخیال حالا چه خبر کنکور و ریدی یا نه بیا واسه همینه من اینقدر به خودم ناامیدم دیه جواب دادم و گفتم ارع فک کنم یه پنج رقمی خوشکل برات بیارم اگر اوردم بهت شیرینی میدم اونم گفتش د بیا دوستای مردم ۲ رقمی ۳ رقمی میارن به دوستاشون شیرینی میدن این ۵ رقمی میاره شیرینی میده ایشـــــ خب چیه از خداتم باشه بلند شدیمو و به سمت ماشین من رفتیم انگاری اون پیاده اومده بود سوار ماشین شدیمو رفتیم به سمت مرکز خرید لباس من و ایسا که با هم بودیم همیشه ما رو باید تو مرکز خریدا پیدا کنن رفتیم و انقدره شلوغ بودش خر خرو نمیدید از بس اوضاع خراب بود (ایسا) لنتی چقدر شلوغ بودش داشتیم میگشتیم که یهو گوشبم زنگید برداشتم یکی از دوسام بود میگفت یه گروه ایرانی کره ای داره ساخته میشه میخای برو برا تست خوانندگیه و البته فردای ایرانی گروه باید کره ای یاد بگیرن رو به هیورین که داشت دیونه بازی در نیاورد حرفاشو زدم و با هم به سمت اون مکان تست رفتیم وای چقده شلوغ بود رفتیم نوبت گرفتیم هیورین شد ۲۱۴ منم شدم ۲۱۷ هعیـــ حالا باید چن ساعت اینجا بمونیم همه گذشتن یهو دیدم با صدای یه خانومه از خواب بیدار شدم هیورین اشغالم خوابیده بود گفتم به خانومه که دوستم اول باید بره اونم گفت میدونم عزیز بیدار نمیشن واسه همین شمارو بیدار کردم بیدارشون کنین هعیــــ عجب بیدار تو بیداری شد باشه عزیزم ممنون هی اسب خوابالو(خرس خابالو نبود) بلند بینم نوبتته تا اینو گفتم زود بلند شد و به سمت اتاق رفتش فقد ۵ ۶ نفر با من دیه اونجا بودیم رفتش تو یه نیم ساعتی گذشت (هیورین) رفتم تو اتاق ۴ تا داور اونجا نشسته بودن گفتن که باید کره ای بلد باشی گفتم هم من هم دوستم کره ای بلدیم شروع کردم اهنگ mic drop بی تی اس رو خوندم البته قسمت های وکالش رو چشمامم بستم چشامو باز کردم دیدم هر ۴ نفر بلند شدن اشک تو چشام جمع شد.
(هیون وو) زود خودمو بلند کردمو رفتم تو اشپزخونه خانومه گفتش نگاه یه کار بهت دادم حرومش کردی انقدر بهم برخورد خب من ندیمه نیستم که من اینجا نقش بازی میکنم بعدم از اونجا اومدم بیرون و یه کار نشستم که دیدم همون اطراف چن نفر دارن در مورد اخبار حرف میزنن انگاری یه گروه دخترونه ایرانی کره ای داره ساخته میشه ، وای خارق العادس من میخامـــ البته خوانندگی بود هوفـــ بیخیال انگار به ما خوشی نیومده (هیورین) از پارک اومدم بیرون و دوباره سوار ماشینم شدم و به سمت بستنی فروشی ترمزیدم دیدم دقیق همونجا ایسا هم نشسته ایول باباع رفتم کنارش نشستم تا سرش بالا اورد پخ کردم بدبخت رنگ صورتش به رنگ دیوار میگفت زکی خنده غش کردم خندم که بند اومد خیلی ریلکس ایس پکشو روم خالی کرد ایــــــ کیثافت بی ادب شترمرغ فضایی یهو به حرف اومد و گفت بیخیال حالا چه خبر کنکور و ریدی یا نه بیا واسه همینه من اینقدر به خودم ناامیدم دیه جواب دادم و گفتم ارع فک کنم یه پنج رقمی خوشکل برات بیارم اگر اوردم بهت شیرینی میدم اونم گفتش د بیا دوستای مردم ۲ رقمی ۳ رقمی میارن به دوستاشون شیرینی میدن این ۵ رقمی میاره شیرینی میده ایشـــــ خب چیه از خداتم باشه بلند شدیمو و به سمت ماشین من رفتیم انگاری اون پیاده اومده بود سوار ماشین شدیمو رفتیم به سمت مرکز خرید لباس من و ایسا که با هم بودیم همیشه ما رو باید تو مرکز خریدا پیدا کنن رفتیم و انقدره شلوغ بودش خر خرو نمیدید از بس اوضاع خراب بود (ایسا) لنتی چقدر شلوغ بودش داشتیم میگشتیم که یهو گوشبم زنگید برداشتم یکی از دوسام بود میگفت یه گروه ایرانی کره ای داره ساخته میشه میخای برو برا تست خوانندگیه و البته فردای ایرانی گروه باید کره ای یاد بگیرن رو به هیورین که داشت دیونه بازی در نیاورد حرفاشو زدم و با هم به سمت اون مکان تست رفتیم وای چقده شلوغ بود رفتیم نوبت گرفتیم هیورین شد ۲۱۴ منم شدم ۲۱۷ هعیـــ حالا باید چن ساعت اینجا بمونیم همه گذشتن یهو دیدم با صدای یه خانومه از خواب بیدار شدم هیورین اشغالم خوابیده بود گفتم به خانومه که دوستم اول باید بره اونم گفت میدونم عزیز بیدار نمیشن واسه همین شمارو بیدار کردم بیدارشون کنین هعیــــ عجب بیدار تو بیداری شد باشه عزیزم ممنون هی اسب خوابالو(خرس خابالو نبود) بلند بینم نوبتته تا اینو گفتم زود بلند شد و به سمت اتاق رفتش فقد ۵ ۶ نفر با من دیه اونجا بودیم رفتش تو یه نیم ساعتی گذشت (هیورین) رفتم تو اتاق ۴ تا داور اونجا نشسته بودن گفتن که باید کره ای بلد باشی گفتم هم من هم دوستم کره ای بلدیم شروع کردم اهنگ mic drop بی تی اس رو خوندم البته قسمت های وکالش رو چشمامم بستم چشامو باز کردم دیدم هر ۴ نفر بلند شدن اشک تو چشام جمع شد.
۸.۷k
۲۶ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.