پارت 26 رمان عشق ابدی ازتون خواهش میکنم اهنگایی که داخل پ
پارت 26 رمان عشق ابدی ازتون خواهش میکنم اهنگایی که داخل پارت گفتم رو حتما گوش بدین .تروخدااا.ممنونم***3 ماه به سرعت گذشت و حالا امروز عروسی منو وسعید بود وبی نهایت خوشحال بودم.ارایشگر ازم خواسته بود که ساعت 9 صبح آرایشگاه باشم.قرار بود سعید بیاد دنبالم و منو ببره ارایشگاه.داشتم کفشامو میپوشیدم که سعید اومد .از مامان خداحافظی کردم و رفتم پایین و سوار ماشین شدم._سلام بر سعید خودم ._سلام عزیزم خیلی خوشحالی ها ._مگه تو خوشحال نیستی خندید و گفت _معلومه که خوشحالم دیوونه .راه افتادیم و بالاخره رسیدیم ارایشگاه.قبل از اینکه پیاده بشم گفتم _سعید یادت نره کت و شلوارت رو از اتوشویی بگیری ها .به محمد هم زنگ بزن و بگو شادی رو بیاره آرایشگاه. اها راستی داشت یادم میرفت ساعت و کمربندت خونه ی ماست برو از حسین بگیر .فراموش نکنی ها سعیدددد ._وااای لیلی دیوونم کردی یاد نمیره به خدا.برو دیر میشه ها.چشمک زدم و گفتم _چشم .خندید و گفت _از دست تووو من چیکار کنم اخه .برو خدافظ .براش دست تکون دادم و خدافظی کردم.رفتم داخل و بعد از سلام و احوالپرسی یهو شادی هم رسید. شادی خواهر محمد بود که از خودش کوچیکتر بود و امشب ساقدوش من بود و محمد ساقدوش سعید.آرایشگر و دستیارش مشغول درست کردن موهامون شدن.موهای شادی زودتر تموم شد ولی موهای من چون تا کمرم بود تا ساعت 1و نیم طول کشید ولی بالاخره تموم شد .یهو آرایشگره گفت _واای تموم شد .ماشالله به این موهات دختر.خوبه حالا رنگ موهات خودش طلایی هست و نیازی به رنگ نیست وگرنه فک کنم تا شب باید درگیر میبودیم .همه خندیدیم.گوشیم زنگ خورد حسین بود .جواب دادم _سلام داداشی._سلام خواهری خوبی؟ببین بگو یکی بیاد دم در آرایشگاه براتون غذا اوردم ازم بگیره ._دستت درد نکنه باشه الان میگم بیاد یه نفر.دستیار ارایشگر رفت و غذاهارو از حسین گرفت و آورد .مشغول خوردن شدیم و وقتی تموم شد شادی گفت _میگم لیلی خبری از محمد و سعید نیست .بزار یه زنگ بزنم ببینم کجان.شماره محمد رو گرفت و گذاشت روی بلند گو که بعد از چند تا بوق محمد جواب داد ._الو سلام شادی ._سلام محمد خوبی؟کجایی؟._خوبم مرسی با سعید اومدیم آرایشگاه .دارن موهامون رو درست میکنن ._ای جااان .ایول.باشه پس دیگه مزاحمتون نمیشم فعلا خدافظ ._قربونت خدافظ.بعد از مکالمه ی محمد و شادی دوباره آرایشگر و دستیارش مشغول شدن.بعد از 4 ساعت بالاخره تموم شد .لباسمون رو پوشیدیم که آرایشگر یه نگاهی بهمون کرد و گفت _ماشالله چقدر خوشگل شدین خصوصا عروس خانوم که امشب حسابی دوماد رو اسیر میکنه .من و شادی خندیدیم و تشکر کردیم و دست همدیگر رو گرفتیم و چرخیدیم .که زنگ آرایشگاه زده شد و دستیار آرایشگر گفت _شادی جون دااداشت اومده دنبالت .شادی شنل رو پوشید و بعد از تشکر از آرایشگر رفت بیرون.بعد از 10 دقیقه سعید اومد دنبال من.با کمک آرایشگر شنلم رو پوشیدم و تشکر کردم و رفتم بیرون.سعید اومد جلو و دسته گل رو بهم داد و پیشونیم رو بوسید و گفت _ قربونت برم چقدر خوشگل شدی خانومی .سرخ شدم و سرمو انداختنم پایین.تا حالا سعید بوسم نکرده بود.چند دقیقه بعد سرمو اوردم بالا و بهش نگاه کردم .چقدر خوشتیپ شده بود.یه پیراهن سفید با کت و شلوار مشکی پوشیده بودم و یه پاپیون مشکی زده بود. با لبخند گفتم_تو هم خیلییی خوشگل و خوشتیپ شدی فداتشم.دستمو و گرفت و سوار ماشین شدیم.گیسو و دستیارش که عکاس و فیلمبردار مراسم ما بودن توی ماشین کناری ما بودن و ازمون فیلم میگرفتن. رو به دوربین کردم و بوس فرستادم و دست تکون دادم.رسیدیم به باغ مخصوصی که قرار بود اونجا فیلم و عکس بگیریم .وارد باغ شدیم و گیسو و دستیارش مشغول شدن.گیسو هی برای عکسا حالت های خاک بر سری میگفت و منم هی سرخ و سفید میشدم ولی خودش کلی ذوق میکرد و میخندید.بالاخره تموم شد و راه افتادیم به سمت تالار که عروسی اونجا برگزار میشد.ساعت 8 بود که رسیدیم تالار.محمد و شادی دم در منتظرمون بودن محمد هم خیلی خوشتیپ شده بود و لباسش مثل سعید بود. بهش گفتم _سید خیلی خوشتیپ شدی ها .امشب حسابی از دخترای مجرد دل میبری .محمد اومد جلو و گفت _ استغفرالله شرمنده میکنین عروس خانوم.راستی چقدر شما دوتا خوشگل شدین ها. منو و سعید خندیدیم.دست سعید رو گرفتم و شادی از اون طرف دیگه دست منو گرفت ومحمد از اون طرف دست سعید رو گرفت.آهنگ مخصوص ورود عروس و داماد رو گذاشتن و ما وارد تالار شدیم.همه برامون دست زدن و با لبخند نگاهمون میکردن .بعد از سلام و احوالپرسی با مهمونا منو وسعید و شادی و محمد نشستیم توی جایگاه مخصوصی که برامون تدارک دیده بودن.بعد از چند دقیقه دی جی گفت _خب حالا نوبتی هم باشه نوبت رقص عروس و داماد عزیزمونه .به افتخارشون کف مرتب .سعید دستمو گرفت و رفتیم وسط.اهنگ دونه دونه محسن ابراهیم زاده پخش ش
۴۶.۵k
۱۸ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.