تو از این خنده و این قاب چ می دانی تو

تو از این خنده و این قاب ، چ می دانی تو

تو از این مکث هرز گونه ی گریه ...
از این نقش و نقابِ صورت ِزنده به قاب ...
و از این تامل ثانیه ها ب شوق تصویر
چ توانی ک بدانی ...

ک اگر خوب بدانی بتوانی ز برش مرثیه ها تا دم صبح اش بسرایی و بخوانی ...
.
.
.
و ک شاید تو فقط خوب بدانی و فقط خوب بمانی.

شعر از (م.ی)

(به عکس نوشته ها و شعر های دیگرم هم در ویسگون سر بزنید...)
"منتظر نظرتون چ گرم چ سرد هستم در مورد شعر ها"




#عکس_نوشته #نقاب #احساس #خیالی #پنهان #شعر #درونگرا
دیدگاه ها (۵)

از آن سرباز ... از آن زندان ... خیال و ... لحظه و ... آ...

در میان آن رمه از گـرگ و روبـاه و شکـار پر خـطر گردیده دیگر ...

گر تو همراهم شوی، ماه را شمع ای کنم ... باد را پروانه ای .....

شاید که این خط بین ما ، زیبــاترین رمـز خــداست فردای من دو...

خاطرشو می‌خواستم،خیلی!دلم می‌رفت برای همه‌چیزش...برای دیوونه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط