ماه کامل🌕قسمت1

شدو:سونیکککککک!تو به چه اجازه ای ماشینم رو رنگ کردی؟!
سونیک:هه.هه.هه.هه حالا که چیزی نشده.بیا یک نقشه کشیدم.
شدو:اااااا بهتره نقشت خوب باشه ،وگرنه خودم خفت میکنم 😡
سونیک:امشب توی تالار ،پادشاه میخواد مهمونی بده.
شدو:خب؟
سونیک:خوب که ،دخترش اونجاس من میخوام بگم که بریم؟ دخترش رو بدزدیم بعد باباش برای دخترش بهمون پول میده😃
شدو:باشه،شب شد وقتی وارد تالار شدیم .پادشاه رو دیدیم .
پادشاه:من نون از همتون که اومدین امشب دختر زیبای من ،یکی از شما هارا انتخاب میکنه تا شوهرش باشی،این شما و این دخترم امی.
سونیک:شدو من میرم جلو و اون دختر و میدزدم تو هم ماشین رو ....آما..ده ..کن.
شدو:باشه.
سونیک:دیدم دختره از پله اومد پا این و یکی یکی مردا رو نگاه میکرد.
امی :بیا جلو.
سونیک:م..من
امی:آره.
سونیک:رفتم جلو دستش رو گرفتم، آهنگ رو گذاشتن و گفتن برقصید، رقص رو شروع کردیم.چرا انقدر ناراحته قشنگ معلومه میخواد گریه کنه.
شدو:من آمدم
سونیک:خدافظ،پادشاه!اون دخترو تو بغلم گرفتم .وبا تفنگ رفتم رو سقف تالار.ها!چرا دختره جیغ و داد نمیکنه.ساکت و بی صدا تو بغلمه،رفتم نزدیک ماشین که شدو اومد،
شدو:خوب کجا بزاریمش؟
امی:منو ول کن ،من صندلی عقب میشینم.
سونیک:ها!ب...باشه
سونیک:رفت عقب نشست ما هم نشستیم ،شدو گازش رو گرفت و با سرعت زیاد راه افتاد.هی شدو!
شدو:ها؟
سونیک:دختره عجیب نیست ،داره به پنجره نگاه میکنه ،و همش بیحالت.

این داستان ادامه دارد.....
دیدگاه ها (۱)

ماه کامل 🌕قسمت 2

ماه کامل🌕قسمت3

ماه کامل

گوگولی 💖

تحت تعقیب

ادامه پارت پنجسونیک: اوکی پس بیاد بریم... برگشتیم و از امی و...

ستارگان جادویی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط