چند پارتی مینسونگ p 2
چند پارتی مینسونگ p 2
اون ثانیه ها و دقیقه ها زیباترین خاطرات رو ساخته بودنند و هیچ کدوم از
اون دو نفر این رو نمی دونستن تا زمانی که دفتر سرنوشت برگه ی جدیدی
رو براشون باز کنه.....
***
لینویاااا منتظر همین بودیم ؟؟؟
نگاهم به سمت نقطه ای حرکت کرد که هان داشت اشاره میکرد لبخندی به
منظره رو به روم کردم گفتم :
-دقیقا منتظر همین منظره بودم .
صدای خنده هاش قشنگ ترین ملودی بود که تا به االن گوش هام شنیده بودن .
-هان ؟
متعجب برگشت گفت :
هوم ؟!
-میشه فقط کنار من بلند بلند بخندی ؟؟
چرا ؟؟؟
-چون صدای خنده هات قشنگ ترین ملودی هست که تا به االن شنیدم و
دوست ندارم کس دیگه ای بشنوتش:(
ای کاش میتونستم تا ثانیه های آخر زندگیم فقط بهت خیره بشم .
ثانیه بعد توی اون غروبی که خورشید در حال سقوط بود دو جفت لب روی هم
قرار گرفته بودنند و عشق بینشون رو مهر میکردن .
***
اون ثانیه ها و دقیقه ها زیباترین خاطرات رو ساخته بودنند و هیچ کدوم از
اون دو نفر این رو نمی دونستن تا زمانی که دفتر سرنوشت برگه ی جدیدی
رو براشون باز کنه.....
***
لینویاااا منتظر همین بودیم ؟؟؟
نگاهم به سمت نقطه ای حرکت کرد که هان داشت اشاره میکرد لبخندی به
منظره رو به روم کردم گفتم :
-دقیقا منتظر همین منظره بودم .
صدای خنده هاش قشنگ ترین ملودی بود که تا به االن گوش هام شنیده بودن .
-هان ؟
متعجب برگشت گفت :
هوم ؟!
-میشه فقط کنار من بلند بلند بخندی ؟؟
چرا ؟؟؟
-چون صدای خنده هات قشنگ ترین ملودی هست که تا به االن شنیدم و
دوست ندارم کس دیگه ای بشنوتش:(
ای کاش میتونستم تا ثانیه های آخر زندگیم فقط بهت خیره بشم .
ثانیه بعد توی اون غروبی که خورشید در حال سقوط بود دو جفت لب روی هم
قرار گرفته بودنند و عشق بینشون رو مهر میکردن .
***
۱.۹k
۱۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.