ازدواج اجباری
#پارت29
ات :
هق...هق..
میدونی ..هق..هق من عاشقت بودم...
من عوضی عاشقت بودم...هق..هق.
همه ی زندگی من تو بودی..
دلیل خنده هام تو بودی...
دلیل همون یه ذره خوشی ای که داشتم تو بودی..
توی لعنتی همه ی دنیای من بودی..
توی لعنتی نیستی که ببینی چقدر دلتنگتم...
تو نیستی که ببینی دیگه حتی یه لبخند هم نمیزنم..
تو نیستی انگار قلبمو از تو سینم کندن و رفتن..
چون دیگه هیچ احساسی ندارم:)
تو هیچوقت منو بغل نکردی
میدونی
هق...هق.هق..
من همیشه حسرت داشتم تو بغلم کنی
دستتو بکشی رو موهام بگی نگران نباش من هستم تو روزای سخت کنارت
ولی تو لعنتی هیچوقت اینکارو نکردی
اگه اون بابابزرگ عوضیم منو نمیفروخت
من زندگیم این نبود
اره...اره..( با داد )
من یه دختر فقیرم که تو خونه هم باهاش بد رفتاری میشد
اره..
هق..هق..
من یه دختریم که همیشه همه تحقیرش میکردن ..
من یه دختریم که هرروز از مامان باباش کتک میخورد
من یه روز خوش تو زندگیم ندیدم..!!
هق...هق
اصلن تو میدونی حس من بهت چطوری بوده ؟
هق..هق..
دلم میخواست باهات حرف بزنم، دلم میخواست بهت بگم انقدر که به تو فک میکنم، به یاد خودم نیستم، بهت بگم برای چند لحظه هم ک شده همه رو جز من از دنیات بزار کنار، بهت بگم یه جوری بغلم کن که انگار بار بعدی برات وجود نداره، یه جوری اسممو صدا کن که انگار برا آخرین بار میتونی صدام رو بشنوی، میخواستم بگم هنوزم صدای نفسهات منو به زندگی برمیگردونه، ولی نگفتم، من این روزا انقد بیقرار هستم که چشام درونمو زار میزنه اما وقتی تو ازم خبر نداری یعنی مدتهاست که منو ندیدی، ندیدی چون نخواستی، وقتی نخواستی یعنی حتی اگ بهت میگفتم هم فرقی نمیکرد.
ات : من نمیخام زندگی کنم( با داد و گریه )
من میخام بمیرم ..( با داد )
من دوست ندارم تو این دنیا باشم
هق..هق...هق..
پدر جیمین : دخترم اروم باش ...
لینا برو براش اب بیار ..
لینا : باشه ...بابا
ات : هق...یه جمله ای میگم و میرم ..اینو تا اخر عمرت بدون...هق..هق
وقتی میگم دوستت دارم منظورم اینه میخوام باهات پیر شم، میخوام تو روزای سخت و بد کنارت بمونم تا همه چی و باهم درست کنیم، میخوام خوشحالت کنم، میخوام باعث پیشرفتت بشم، میخوام اونقد باهات خوب باشم که همه بهت حسودی کنن، میخوام دستتو بگیرم باهم به آرزوهامون برسیم، میخوام تا آخر زندگیت بهت انرژی مثبت بدم و خوشحالیت و ببینم، میخوام باهم آیندمونو بسازیم، میخوام وقتی حالت بده انقد بخندونمت تا حتی دلیل حال بدت یادت نیاد، میخوام تا آخر عشق و باهات زندگی کنم. دوستت دارم منو با دوستت دارمای بقیه مقایسه نکن.
داشتم میرفتم که با سیاهی که اومد سمتم چشام بسته شد ...
جیمین : ات...ات...
ات :
هق...هق..
میدونی ..هق..هق من عاشقت بودم...
من عوضی عاشقت بودم...هق..هق.
همه ی زندگی من تو بودی..
دلیل خنده هام تو بودی...
دلیل همون یه ذره خوشی ای که داشتم تو بودی..
توی لعنتی همه ی دنیای من بودی..
توی لعنتی نیستی که ببینی چقدر دلتنگتم...
تو نیستی که ببینی دیگه حتی یه لبخند هم نمیزنم..
تو نیستی انگار قلبمو از تو سینم کندن و رفتن..
چون دیگه هیچ احساسی ندارم:)
تو هیچوقت منو بغل نکردی
میدونی
هق...هق.هق..
من همیشه حسرت داشتم تو بغلم کنی
دستتو بکشی رو موهام بگی نگران نباش من هستم تو روزای سخت کنارت
ولی تو لعنتی هیچوقت اینکارو نکردی
اگه اون بابابزرگ عوضیم منو نمیفروخت
من زندگیم این نبود
اره...اره..( با داد )
من یه دختر فقیرم که تو خونه هم باهاش بد رفتاری میشد
اره..
هق..هق..
من یه دختریم که همیشه همه تحقیرش میکردن ..
من یه دختریم که هرروز از مامان باباش کتک میخورد
من یه روز خوش تو زندگیم ندیدم..!!
هق...هق
اصلن تو میدونی حس من بهت چطوری بوده ؟
هق..هق..
دلم میخواست باهات حرف بزنم، دلم میخواست بهت بگم انقدر که به تو فک میکنم، به یاد خودم نیستم، بهت بگم برای چند لحظه هم ک شده همه رو جز من از دنیات بزار کنار، بهت بگم یه جوری بغلم کن که انگار بار بعدی برات وجود نداره، یه جوری اسممو صدا کن که انگار برا آخرین بار میتونی صدام رو بشنوی، میخواستم بگم هنوزم صدای نفسهات منو به زندگی برمیگردونه، ولی نگفتم، من این روزا انقد بیقرار هستم که چشام درونمو زار میزنه اما وقتی تو ازم خبر نداری یعنی مدتهاست که منو ندیدی، ندیدی چون نخواستی، وقتی نخواستی یعنی حتی اگ بهت میگفتم هم فرقی نمیکرد.
ات : من نمیخام زندگی کنم( با داد و گریه )
من میخام بمیرم ..( با داد )
من دوست ندارم تو این دنیا باشم
هق..هق...هق..
پدر جیمین : دخترم اروم باش ...
لینا برو براش اب بیار ..
لینا : باشه ...بابا
ات : هق...یه جمله ای میگم و میرم ..اینو تا اخر عمرت بدون...هق..هق
وقتی میگم دوستت دارم منظورم اینه میخوام باهات پیر شم، میخوام تو روزای سخت و بد کنارت بمونم تا همه چی و باهم درست کنیم، میخوام خوشحالت کنم، میخوام باعث پیشرفتت بشم، میخوام اونقد باهات خوب باشم که همه بهت حسودی کنن، میخوام دستتو بگیرم باهم به آرزوهامون برسیم، میخوام تا آخر زندگیت بهت انرژی مثبت بدم و خوشحالیت و ببینم، میخوام باهم آیندمونو بسازیم، میخوام وقتی حالت بده انقد بخندونمت تا حتی دلیل حال بدت یادت نیاد، میخوام تا آخر عشق و باهات زندگی کنم. دوستت دارم منو با دوستت دارمای بقیه مقایسه نکن.
داشتم میرفتم که با سیاهی که اومد سمتم چشام بسته شد ...
جیمین : ات...ات...
۸۹.۷k
۲۲ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.